سنجش تأثير متقابل مؤلفه هاي سازمان يادگيرنده و ابعاد تعهد سازماني كاركنان آموزش و پرورش

اين پژوهش با هدف تعيين رابطه متقابل مؤلفه هاي سازمان يادگيرنده و ابعاد تعهد سازماني كاركنان آموزش و پرورش انجام گرفته است. روش تحقيق از نظر هدف كاربردي و از نظر گردآوري داده ها توصيفي از نوع همبستگي است. جامعه آماري شامل كليه كاركنان آموزش و پرورش شهرستان آبادان در سال 1393 كه حجم نمونه به روش تصادفي ساده، برابر با نفر 100 انتخاب شده اند. براي گردآوري داده ها از دو پرسشنامه ارزيابي مؤلفه هاي سازمان يادگيرنده شامل ( قابليت ها و توانايي شخصي، الگوها و مدل هاي ذهني، چشم انداز آرمان مشترك، يادگيري تيمي و تفكر سيستمي) و ابعاد تعهد سازماني شامل (تعهد هنجاري، تعهد عاطفي و تعهد مستمر) كه به ترتيب با پايايي براساس محاسبه ضريب آلفاي كرونباخ 0 / 90 ، 88/ . و در كل 91/. تعيين كه قابل قبولي مي باشد. تحليل آماري از آزمون هاي «كلموگروفاسميرنوف»، «آزمون t تك نمونه اي»، « فريدمن»، «تحليل مسير » ، «ضريب همبستگي پيرسون»، «آزمون هاي نيكويي بر ارزش مدل»، «آزمون F» و «تحليل واريانس تك متغيري» استفاده شد. از اعم نتايج پژوهش حاكي است كه آزمون ا جهت تعيين وضعيت ميانگين مؤلفه هاي سازمان يادگيرنده و ابعاد تعهد سازماني در جامعه مورد تحقيق از وضعيت نامطلوبي برخوردار است. آزمون فريدمن ميانگين رتبه مؤلفههاي مستقل اثر گذار بر روي سازمان يادگيرنده با آماره 15 / 18 كه چشم انداز آرمان مشترك و الگوها و مدل هاي ذهني به ترتيب داراي بيشترين و پايين ترين ميانگين رتبه اي و مقدار سطح معناداري مربوط به آزمون برابر 0 / 004 و همچنين مؤلفه هاي مستقل اثر گذار بر روي تعهد سازماني با آماره 41 /26 كه تعهد مستمر داراي بيشترين ميانگين رتبه اي و مقدار سطح معناداري مربوط به آزمون برابر 0 / 000 شده است كه نشان ميدهد بين رتبه ها اختلاف معناداري وجود دارد. نتايج همبستگي بين سازمان يادگيرنده و ابعاد تعهد سازماني، رابطه معني داري وجود دارد. و همچنين بين تعهد سازماني و مؤلفه هاي سازمان يادگيرنده رابطه معني داري وجود دارد.