بررسي قابليت مدل توزيع خردايش KC-KUM درارزيابي بخش ريزدانه انفجار

Study of the efficiency of KC-KUM fragmentation distribution model in evaluation of the fines part in blast

در اين تحقيق يك مدل تجربي توزيع خردايش انفجار تحت عنوان KC-KUM مبتني برتابع توزيع گاما ارائه شده است. به منظور توصيف دامنه گسترده اي از خردايش سنگ، مدل جديد از تركيب دو معادله براي توصيف بخش ريزدانه تا مياني و بخش مياني تا درشت دانه انفجار تشكيل مي شود. البته، در اين تحقيق به طور ويژه به قابليت هاي مدل جديد در ارزيابي بخش ريزدانه انفجار پرداخته شده است. براي اين منظور، با بهره گيري از روش آناليز تصويري، توزيع خردايش هشت انفجار توليدي انجام شده در معدن سنگ آهن جلال آباد اندازه گيري شد. سپس اندازه گيري هاي انجام شده با نتايج بدست آمده از مدل هاي Kuz-Ram, KC-KUM و Swebrec مقايسه گرديد. در نهايتف جهت بررسي عملكرد مدل جديد در ارزيابي بخش ريزدانه انفجار، از روش خطاي لگاريتمي استفاده شد و بر اساس نتايج بدست آمده، مقايسه اي ميان عملكرد KC-KUM و عملكرد ديگر مدل هاي نامبرده انجام گرديد. نتايج، برتري چشمگير مدل KC-KUM در ارزيابي بخش ريزدانه انفجار با كمترين خطاي لگاريتمي مطلق نسبت به ساير مدل ها را نشان مي دهد.

In this research, an experimental blast fragmentation distribution model so-called KC-KUM is proposed, which is based on the gamma function. The new model is made up of two equations to cover a wide range of rock fragments. However, in this paper, the efficiency of the model in description of the fines part is discussed in particular. For the purpose, image analysis method was applied to measure the fragmentation distribution from eight production blasts carried out at Jalal-Abad open pit iron ore mine. Then, the measurements were compared with the results obtained by the models: KC-KUM, Kuz-Ram and Swebrec. At the end, to assess the new model’s performance in evaluation of the fines part of blast, the logarithmic error method was chosen and based on the obtained results, a comparison was made between the KC-KUM’s performance and the performance of the other mentioned models. Results suggest outstanding superiority of KC-KUM in evaluation of the fines part of blast with the least absolute logarithmic error relative to the other models.