حذف مدرسه و برنامه¬اي جايگزين به نام خودفراگيري تحت بنياد همپايگان

در طول صدها سال تجربه مدرسه در گستره دنيا، واقعيت تلخ اين است كه اين پديده بيشتر به جاي يك مكان آموزشي به يك قفس براي دانش آموزان شباهت دارد. مكاني كه از نظر فكري، عاطفي، رواني و اقتصادي كودكان و والدين را به شدت در تنگنا قرار مي¬دهد. در اين پژوهش، نظام آموزشي كنوني با چالش مواجه شده و كاستي¬ها و نارسايي¬هاي آن مورد مطالعه قرار گرفته است. تمركز روي امكان حذف مدرسه از نظام آموزشي كنوني در جهان و پيشنهاد يك جايگزين بهتر و كم هزينه تر براي خانواده ها و دولت ها و با كيفيت يادگيري بالاتر با استفاده از فناوري اينترنت به نام بنياد همپايگان است. اين بنياد به صورت شركت سهامي دانش با رويكرد ارائه¬ي خدمات علمي-آموزشي بوده و تاكيد آن بر خود فراگيري كودكان است. پژوهش حاضر مبتني بر رويكرد كيفي و از نوع داده بنياد مي¬باشد. مصاحبه با روش نيمه¬ساختار انجام شده و داده¬هاي گردآوري شده از نوع واژه¬اي و متني است. اين داده¬ها از طريق مصاحبه با سه گروه مختلف كه همگي رضايت كامل داشتند شامل : 50 خانوار(25 شهري – 25 روستايي)، 50 معلم (25 شهري-25روستايي) و 50 دانش آموز(11دختر شهري و 14 دختر روستايي-13پسر شهري و 12 پسر روستايي) گردآوري شده¬اند. همه خانواده¬ها حداقل داراي يك دانش آموز بودند. اعضاي نمونه از سه استان با پنج زبان و گويش مختلف به صورت هدفمند انتخاب شدند. يافته هاي ناشي از تحليل داده¬ها حاكي از اين است كه اول مضرات اقتصادي و سپس آسيب هاي فكري-رواني مهمترين دليل نارضايتي مصاحبه شوندگان از مدرسه مي باشد. برداشت و تفسير نهايي نتايج به دست امده، محقق را نسبت به پيشنهاد حذف مدرسه و جايگزيني آن با سيستم خودفراگيري تحت بنياد همپايگان متقاعد نمود.