تاثير هوش هيجاني بر مديريت سازماني

علم به قدرت و نفوذ عواطف در حيات ذهني انسان پي برده و در حال كشف و تبيين جايگاه هيجانات و عواطف در فعاليت-ها، رفتارها، حركات و سكنات انساني است. در حوزه مطالعه هوش ، سير مطالعات از هوش منطقي كه بر پايه شناخت استوار است به سمت هوش هيجاني حركت كرده است. هوش هيجاني دستاوردي تازه در علم روانشناسي است و مشتمل بر درك و شناسايي احساسات و عواطف در اشخاص و استفاده از اين ادراك براي اتخاذ تـصميم هـاي مناسـب در زندگي روزمره مي باشد. از دهه 1990 اين مفهوم در ادبيات مديريت به كار رفته و از مهارت هاي جديد مديريت رفتار سازماني است مفهوم هوش هيجاني نشان مي دهد كه چرا دو نفر با بهره هوشي يكسان ممكن است به درجات بسيار متفاوتي از موفقيت در زندگي دست يابند و عنصر بنيادين از رفتار انسان است كه جدا و متفاوت از بهره هوشي عمل مي كند. هدف از اين پژوهش بررسي نقش هوش هيجاني بر نحوه مديريت و تصميم گيري مديران است روش پژوهش از نوع كيفي و به شيوه ي مروري و كتابخانه اي مي باشد براي گردآوري داده ها از منابع و اسناد معتبر علمي ، كتب تخصصي و مقالات چاپ شده در مجلات داراي اعتبار استفاده شده است. از يافته هاي فوق مي توان به اين نتيجه رسيد هوش اجتماعي مي تواند به عنوان يك عامل اساسي، در تسهيل اثربخشي و موفقيت مديران سازمان نقش داشته باشد