شماره ركورد كنفرانس :
4778
عنوان مقاله :
بررسي تطبيقي افسانه ي كهنِ خانم ماه پيشوني و رد پاي آن در دو اثرِ كلاسيكِ ايران و اروپا
پديدآورندگان :
فهندژ سعدي فرزانه دانشجوي دكتري زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد شيراز
كليدواژه :
فولكلور , ادبِ شفاهي , قصه , افسانه هاي بومي-محلي
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي ادبيات داستاني و ترجمه
چكيده فارسي :
فولكلوريك يا ادبِ شفاهيِ هر سرزمين شامل ضرب المثل ها، باورها، افسانه ها، قصه ها، آوازهاي محلي،لالايي ها، واسونك ها و ... است. داستان ها يا قصه ها كه بخش مهمي از ادب شفاهيِ ما را تشكيل مي دهد، برخي سينه به سينه نقل شده و به ما رسيده و برخي ديگر مكتوب بوده است. سنّتِ قصه و قصه گويي در ايرانِ ما به قدمتِ اسطوره هاي ايراني است، اسطوره هايي كه قصه شدند و يا قصه هايي كه اسطوره شدند و بي شك نمونه ي بارزِ آن شاهكارِ ادب فارسي يعني شاهنامه است، كه همين شيوه ي قصه و قصه گويي(روايي) و نقلِ سينه به سينه، موجبِ خلقِ آن شد. پژوهش حاضر كه به طريق ميداني-كتابخانه اي گردآوري شده، بر آن است، تا با رويكردِ تطبيقي، داستانِ كهنِ خانم ماه پيشوني يكي از داستان هاي بومي-محليِ مردم محلّه ي سعدي، را با دو داستانِ ماه پيشاني داستاني وطني و داستانِ اروپاييِ سيندرلا بررسي نمايد و در اين سه اثر نمودهاي فرهنگ ايراني و اروپايي و روابطِ بينا فرهنگي، بينا موضوعي و ... را مورد بررسي قرار دهد. از آن جايي كه نويسنده ي مقاله، چندين سال است، كه در عرصه ي جمع آوري داستان ها، حكايت ها و روايت هايِ شفاهيِ مردمِ محلّه ي سعدي در حالِ فعاليّت است و در اين حيطه دستي بر آتش دارد، به صورتِ جسته و گريخته در پيِ پاسخ به اين پرسش هاست، كه چرا بر خلاف گذشته، قصه و قصه گويي، در بينِ نسل كنوني جايگاهي ندارد؟ در گذشته چه عواملي موجب رونق قصه و قصه گويي در جمعِ خانواده ها بود؟ چه كنيم كه اين سنت دوباره باز گردد؟ چه مي شود كه قصه ي سيندرلا جهاني مي شود، از آن فيلم ها ساخته مي شود، اما داستان هاي ايراني از ابتدا تا به امروز، بعضي وقت ها حتي در سطح ملي هم جايي براي گفتن نمي يابد؟