شماره ركورد كنفرانس :
4778
عنوان مقاله :
تاثير قصه هاي فلسفي بر سازگاري و افزايش يادگيري كودكان
پديدآورندگان :
نوروزنژادفرد زينت دانشجوي دكتري زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد شيراز وعضو باشگاه پژوهشگران جوان دانشگاه آزاد اسلامي واحد داريون
كليدواژه :
يادگيري , فلسفه براي كودكان , تاثير قصه , رفتار اجتماعي , سازگاري
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي ادبيات داستاني و ترجمه
چكيده فارسي :
هدف از انجام اين پژوهش بررسي و مطالعه استفاده از قصه هاي فلسفي بر يادگيري و انعطاف پذيري سازگاري كودكان مي باشد.لازمه رشد فكري، حضور ويژگي هايي نظير باز بودن دريچه هاي فكري، گستردگي افق انديشه، گشودگي فضاي انديشه و انعطاف پذيري است تا بر مبناي اين خصوصيات، فرد توانايي بررسي انديشه هاي گوناگون را در خود بيابد. برخي انديشه ها نه تنها با يكديگر تفاوت دارند، بلكه در تعارض با هم هستند. لذا داشتن ظرفيت تحمل شنيدن و يا آشنا شدن با آن ها ضرورت دارد. اسميت معتقد است، افراد داراي تفكر و مشرب فلسفي، داراي سه خصوصيت هستند: جامعيت، ژرفا و قابليت انعطاف. ليپمن با در نظر گرفتن اين خصايص تفكر فلسفي، در واقع محورهاي اصلي آموختن فلسفه به كودكان را براي خود مشخص ساخته است.قصه ها ابزار بنيادين «معنادهي» و الگوي طبيعي تفكر محسوب مي شوند كه ما پيش از مدرسه از طريق افسانه ها، داستان هاي كودكانه و تاريخچه خانوادگي خود، آن ها را فرا مي گيريم. قصه ها تركيب قدرتمندي براي سازمان دهي و انتقال اطلاعات و معنادهي به زندگي دارند. در واقع در جريان يك قصه ممكن است، شخصيت هاي آن با بحراني مواجه شوند و در صدد حل آن برآيند. ارايه اين روش ها به صورت مستقيم به افراد آسان نيست، ولي مي توان از طريق قصه گويي به اين هدف دست يافت. به ويژه در جهاني كه ما و كودكانمان با انتخاب هاي متعددي مواجه هستيم، آموزش تفكر و فلسفيدن ضروري است. ما ديگر نمي توانيم در هر زمينه معيارهاي بزرگسالي مان را به كودكان تحميل كنيم و توقع داشته باشيم كه آنها بر اساس آن عمل كرده رفتارهاي اجتماعي مثبت نشان دهند . حتي توانايي تدوين چنين معيارهايي را هم نداريم.