بررسي نظريه دوگانگي پروفسور آرتور لوئيز در منطقه آزاد تجاري – صنعتي چابهار با تاكيد بر بعد فيزيكي-كالبدي

هدف از ايجاد مناطق آزاد تجاري صنعتي در بسياري از كشورهاي توسعه يافته و يا در حال توسعه افزايش يا توسعه صادرات، ايجاد اشتغال، جذب سرمايه گذارهاي داخلي و خارجي، استفاده از مزيتهاي نسبي منطقهاي، و تبديل بخشهاي عقب مانده به قطبهاي توسعه مي باشد. اما اين اين مناطق علاوه بر مزيتهاي زيادي كه از باب اقتصادي دارند در زمينه هاي مختلف در حوزه شهرها نوعي دوگنگي را به وجود ميآورند. لذا هدف پژوهش حاضر بررسي نظريه دوگانگي پروفسور آرتور لوئيز در منطقه آزاد تجاري – صنعتي چابهار با تاكيد بر بعد فيزيكي-كالبدي ميباشد. رويكرد حاكم بر فضاي تحقيق كمي و نوع تحقيق كاربردي است. در اين مورد مطالعات جامعي در خصوص شاخصهاي تحقيق در محدوده مورد مطالعه انجام و سپس براي تجزيه و تحليل اطلاعات، از نرم افزار (SPSS) استفاده شده است. نتايج بررسي تحليلي پاسخهاي شاخصهاي مورد نشان داد كه در بين شاخصهاي مطرح شده، به ترتيب كيفيت ساختمانها در محله با ميانگين 41/2، كپرنشيني و زاغه نشيني 08/2، بالاترين و پايينترين ميانگينها را به خود اختصاص دادهاند. همچنين نتايج آزمون همبستگي اسپيرمن نشان داد در تمامي شاخصهاي مطرح شده با sig هاي (0.000) به دست آمده، نشان ميدهد كه بين نقش منطقه آزاد و دوگانگي شهري با تاكيد بر بعد فيزيكي-كالبدي در شهر چابهار ارتباط معناداري وجود دارد. نتايج حاصل از معيار كيسر، مير و والكين (KMO) جهت كفايت تعداد نمونه، عددي برابر با 796/0 را نشان ميدهد و با توجه به سطح معناداري آزمون بارتلت (0.000) كه كوچكتر از 05/0 است، مشخص ميگردد كه تحليل عاملي براي شناسايي ساختار و مدل عاملي، مناسب است. در نهايت نتايج شاخصهاي مربوط به برازش مدل حاصل از تحليل داده بر اساس تحليل عاملي نشان داد كه نسبت مجذور كاي به درجه آزادي برابر 2.84 گزارش شده است كه با توجه به اينكه عددي كمتر از 3 ميباشد، بيانگر برازش خطاي تقريب (RMSEA) در اين مدل نيز عدد 02/0، را نشان ميدهد كه از آنجايي كه اين عدد پايينتر از 05/0 است، نشان ميدهد كه مدل برازش برازش مناسب است.