بررسي تاثير دانش كسب شده از شبكه هاي اجتماعي و جهت گيري بازار بر استراتژي نوآوري نام تجاري از طريق نقش ميانجيگرانه قابليت استراتژيك رسانه هاي اجتماعي (مطالعه موردي: گروه صنعتي انتخاب)

اين تحقيق درصدد است تا دانش كسب شده از شبكه هاي اجتماعي و جهت گيري بازار بر استراتژي نوآوري نام تجاري از طريق نقش ميانجيگرانه قابليت استراتژيك رسانه هاي اجتماعي را در قالب الگوي مفهومي بازنمايي و سنجش نمايد. اين تحقيق از نظر هدف، كاربردي است و از نظر نحوه اجرا توصيفي-پيمايشي با رويكرد همبستگي است. جامعه آماري پژوهش حاضر مديران و سرپرستان گروه صنعتي انتخاب در شهراصفهان مي باشد. كه با توجه به محدود بودن جامعه آماري(85 نفر) نيازي به نمونه گيري نمي باشد، لذا كل جامعه آماري مورد بررسي قرار مي گيرد. ابزار جمع آوري اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته باتعداد 26 سوال كه روايي آن از طريق تحليل عاملي و پايايي آن از طريق شاخص آلفاي كرونباخ معادل 92/0به دست آمد كه شامل مشخصات فردي و سوالهاي اصلي و تخصصي ويژه ي بررسي فرضيه هاي تحقيق بود استفاده شده است. محقق 85 پرسشنامه توزيع كرده است كه از اين تعداد 78پرسشنامه برگشت داده شد و جهت تحليل ها استفاده گرديد. اطلاعات جمع آوري شده بوسيله نرم افزار SPSSو SmartPLS مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج آزمون فرضيات تحقيق، نشان داد كه بطور كلي بين دانش كسب شده از شبكه هاي اجتماعي و جهت گيري بازار بر استراتژي نوآوري نام تجاري از طريق نقش ميانجيگرانه قابليت استراتژيك رسانه هاي اجتماعي تاثير مستقيمي وجود دارد.