تركيب دو روش FTOPSIS و FAHP در اولويت بندي معيارها و زيرمعيارهاي كمي و كيفي موثر در جهت همسويي فناوري اطلاعات و اهداف سازماني (مطالعه موردي: بانك ملي استان تهران)

در دنياي رقابتي امروز، عوامل متعددي بر توانايي شركت ها براي دستيابي به مزيت رقابتي تاثير مي گذارند. همسويي استراتژي فناوري اطلاعات با استراتژي محيط هاي كسب و كار به عنوان مهم‌ترين بحث پيش روي مديران فناوري اطلاعات و كسب و كار امروزه مطرح مي‌باشد. يكي از اين عوامل دستيابي به درجه اهميت هر كدام از موارد موثر بر استراتژي فناوري اطلاعات و استراتژي زيرساختها است كه بر آينده سازمان و سودآوري آن تاثير قابل توجهي دارد. به همين دليل در اين پژوهش يك روش كه تركيبي از روش هاي تصميم گيري چند معياره و تحليل پوششي داده ها است ، براي رتبه بندي معيارها و زيرمعيارهاي كمي و كيفي موثر در جهت همسويي فناوري اطلاعات و اهداف سازماني در بانكهاي ملي استان تهران بكار گرفته شده است. به همين منظور، ابتدا معيارها و زيرمعيارهاي تاثيرگذار بر همسويي با روش فرآيند تحليل سلسله مراتبي فازي(FAHP) وزن دهي و سپس آلترناتيوها كه عوامل تاثيرگذار بر زيرساختها و استراتژي هاي فناوري و سازمان است، با روش تاپسيس فازي (FTOPSIS) و همراه با وزن هاي بدست آمده از FAHP رتبه بندي شدند. سپس نتيجه رتبه بندي آن ها با روش تحليل پوششي داده ها(DEA) مورد مقايسه قرار گرفت. نتايج نشان مي دهد كه فرايند زيرساخت، مهارت فناوري و مزيتهاي سيستمي در بين 12 عوامل (آلترناتيو) موثر بر همسويي به ترتيب بيشترين اهميت را دارا هستند. در نتيجه تمركز بانك بايد بر روي اين شاخص ها بوده و سرمايه گذاري بيشتري بر روي اين عوامل صورت گيرد.