تاثيرمعاصرسازي معماري سنتي آذربايجان در طراحي دانشكده معماري و هنر

The influence of the traditional architecture of Azerbaijan architecture in the design of the Faculty of Architecture and Art

در اين مقاله برآنيم كه با بررسي فضاهاي تشكيل دهندهي يك دانشكده معماري و هنر و با بررسي ويژگي‌هاي رشته معماري و هنر و ارتباط آن‌ها با فضا و پيرامون خود به ضوابط و معيارهايي دست پيدا كنيم كه طراح را در يافتن راه حل نهايي ياري رساند. نظر به اينكه اكثر پژوهش‌هاي موجود درباره كيفيت فضاهاي آموزشي در برخي زمينه‌هاي خاص مانند دانشكده‌ها و يا دانشكده معماري و هنر بسيار ناچيز و كمرنگ مي‌باشد، اجراي اين پژوهش ضروري به نظر مي‌رسد. يافته‌هاي اين تحقيق و پژوهش مي‌تواند ما را در ايجاد فضاي انسان ساخته بهينه‌تر، دانشكده‌هاي كاراتر و نيز به بيان نظريه‌هاي جديدتر ياري دهد. امروزه مسئله طراحي انسان محور در محيط معماري از مهم‌ترين دغدغه ‌هاي معماران و كاربران آن مي ‌باشد. پاسخگوئي الگوهاي طراحي موجود در فضاهاي آموزشي و انطباق اين الگوها با مولفه ‌هاي كالبدي – فضائي دانشكده و همچنين سازگاري با ابعاد مختلف نيازهاي انساني دليل اصلي طراحي مطلوب براي نيل به اجتماع ‌پذيري كالبدي مي-‌باشد. پيچيدگي معناي محيط در اين است كه معناي نمادين محيط تنها به كيفيت كالبدي آن بستگي ندارد. بلكه يك محيط نه تنها بدليل ويژگي ‌هاي كالبدي بلكه به دليل رويدادهائي كه در آن اتفاق مي ‌افتد براي مردم بامعناست و ازويژگي خاصي برخوردار است. ضرورت توجه به اين مطلب با دانستن اين‌كه، در ايران اكثر دانشكده‌هاي معماري و هنر به طور خاص براي اين موضوع طراحي نشده‌اند و يا در هنگام طراحي به اين موضوع توجه نشده است بيشتر مشخص مي‌شود و نهايتاً سعي مي‌شود به مشخص شدن فاكتورهاي مؤثر راهكارهاي لازم براي طراحي بهينه دانشكده معماري و هنر با تأكيد بر كيفيت فضاهاي آموزشي و زمينه‌هاي مطرح شده در طرح، منجمله زمينه تاريخي با تاكيد بر معماري سنتي آذربايجان، زمينه اجتماعي و فرهنگي و زمينه اقليمي ارائه گردد و در نتيجه هر چقدر پاسخگويي به نيازها و توقعات شخص از طريق محيط آموزشي (فضا) بهتر صورت پذيرد، محيط از عملكرد بالاتري برخوردار خواهد بود. كلمات كليدي: دانشكده معماري و هنر، فضاهاي آموزشي، معماري سنتي آذربايجان