رويكرد انتقادي به دانشگاه كارآفرين

پژوهش حاضر با هدف دسته بندي و تحليل انتقادات بر دانشگاه كارآفرين انجام شده است. در اين مطالعه، مزيت اقتصادي متقابل روابط دانشگاه با صنعت مورد بحث نيست. بلكه مسئله اصلي نگاهي بازار محور به دانش و دانشگاه مي باشد كه هويت سنتي علم را مخدوش مي سازد و ريشه اين تضاد به دوران سقراط و افلاطون برمي گردد كه سوفيست ها را براي تجاري سازي دانش مورد انتقاد قرار دادند. در اين راستا، با بهره گيري از رويكرد توصيفي- تحليلي و با هدف دسته بندي و تحليل انتقادات انجام شده بر دانشگاه كارآفرين بعد از جمع آوري داده ها و گزارشات علمي در زمينه دانشگاه كارآفرين، نسل سوم دانشگاهي و انتقادات بر آن در منابع مرتبط داخلي و خارجي به دسته بندي فيش هاي گردآوري شده پرداخته و سپس تبيين و تحليل محتوا انجام شد. يافته ها نشان مي دهد پيوند بين دانشگاه و صنعت پديده پيچيده و چندبعدي است كه در كنار پيامدهاي مثبت، پيامدهاي مخربي نيز بر ساختار دانشگاه دارد به همين دليل دانشگاه ها بايد تلاش كنند تا بدون تغيير در هويت سنتي، خود را با شرايط و پيچيدگي هاي محيطي انطباق دهند و يك تعادلي بين آموزش، پژوهش و كارآفريني و فعاليت هاي خود در ارتباط با صنعت برقرار كند (نه به معناي پيش گرفتن قواعد بازار و بنگاه داري) و امكان دستيابي به چنين تعادل از طريق اصلاح مناسب سياست ها و ساختارهاي موجود فراهم مي باشد.