اقتصاد بنا به تقاضا ، فرصت يا تهديد كسب و كار؟

The on-demand economy, opportunity or business threat ?

به نظر ميرسد روزهاي رونق دات كام به سر رسيده و مفهوم اينترنت كاملا تغيير كرده ، مثل گذشته دسترسي به اينترنت پر سرعت محدود به رايانه منزل يا دفتر كار نيست و به جرات ميتوان گفت هر شخص با يك گوشي هوشمند و در هر كجا ميتواند به اينترنت پر سرعت دسترسي داشته باشد. همچنين برخلاف گذشته كه مردم به خريد فروش از طريق اين بستر اعتماد نداشتند ، امروزه اقتصاد بر بستر اينترنت كاملا پذيرفته شده و اعتماد عمومي را به خود جلب نموده است . اقتصاد بنا به تقاضا فعاليتي است اقتصادي كه توسط شركت هاي دانش بنيان فن آوري اطلاعات جهت تحقق فوري تقاضاي مصرف كننده از طريق تأمين محصول يا خدمات به واسطه يك سكو موبايلي و زيرساخت ديجيتالي بر روي اينترنت همراه فراهم ميگردد . Airbnb و Uber در خارج از كشور و Snapp و Tap30 در داخل را ميتوان بعنوان سوپر استارهاي اين نوع كسب و كار معرفي كرد .ستاره هاي اقتصادي كه به بهترين شكل ممكن توانايي و پايداري مدل هاي مبتني بر گوشي هاي هوشمند و اينترنت همراه را به نمايش گذاشته و نشان دادند كه ره صد ساله در يك كسب و كار را ميتوان يك شبه رفت . قطعا اين شركت هاي نوپا و مديران جوانشان و همچنين بسياري كه درگير اين كسب و كار شده اند سود برده اند ، ولي نبايد فراموش كرد كه در اقتصاد بنا به تقاضا، فعاليت هاي سنتي مرتبط به آن حوزه كسب و كار در معرض تهديد و حتي نابودي قرار گرفته و همچنين بدليل تاثير عدم تقارن اطلاعات مي تواند ريسك كژگزيني و كژمنشي را براي مشتريان و حتي سرويس دهندگان خدمات را بهمراه داشته باشد . در اين مقاله تلاش شده علاوه بر تشريح فرصت ها و نقاط قوت اين نوع اقتصاد ، با تكيه بر اصول ، مفاهيم و قوانين اقتصادي نسبت به نقد مدل اقتصاد بنا به تقاضا پرداخته و نقاط ضعف و تهديد آن را شناسايي و براي حل آن پيشنهاد و راه كار ارايه نمايد .