شماره ركورد كنفرانس :
4845
عنوان مقاله :
بررسي فرايندهاي دياژنتيكي موثر بر توالي نهشتههاي ماستريشتين در چارچوب چينهنگاري سكانسي در امتداد نگاره تطابقي (NE-SW)، شرق ناحيه فارس
پديدآورندگان :
پرهام سميه parhams@ripi.ir پژوهشگاه صنعت نفت , قرباني منصور دانشگاه هرمزگان , پيريايي عليرضا شركت ملي نفت ايران، مديريت اكتشاف , موسوي حرمي سيدرضا دانشگاه فردوسي مشهد
كليدواژه :
نهشتههاي ماستريشتين , فرايندهاي دياژنزي , چينهنگاري سكانسي , ناحيه فارس
عنوان كنفرانس :
چهارمين همايش ملي انجمن رسوب شناسي ايران با تاكيد بر رسوب شناسي مخازن هيدروكربوري
چكيده فارسي :
توالي نهشتههاي ماستريشتين در بخش شرقي ناحيه فارس متشكل از بخش بالايي سازند گورپي، سازند تاربور و بخش قاعدهاي سازند ساچون است. مطالعـه فرآيندهاي دياژنزي علاوه بر كمك به توصيف و تفسير تاريخچه سنگهاي رسوبي، تاثير سازنده و مخرب آن بر كيفيت مخزني را نيز نشان مي دهد. در اين پژوهش به منظور مطالعه تغييرات نسبي سطح آب دريا و نيز ارزيابي پتانسيل مخزني نهشتههاي ماستريشتين، به بررسي فرآيندهاي دياژنزي موثر بر توالي نهشتههاي ماستريشتين در چارچوب چينهنگاري سكانسي پرداخته شده است. مطالعات صحرايي و ميكروسكوپي نشان ميدهند كه فرآيندهاي دياژنزي مختلفي بر نهشتههاي ماستريشتين موثر بوده است. اين فرآيندها از محيط رسوبگذاري اوليه شروع شده و تا مرحله تدفين و بالاآمدگي ادامه داشتهاند. بر اساس مطالعات انجام شده 5 سكانس رسوبي (Maas 1- Maas 5) در توالي مورد مطالعه شناسايي شده است. قاعده توالي ماستريشتين در سكانس Maas 1 از آهكهاي آرژيلي و مارنهاي با رخساره هميپلاژيك و پلاژيك مربوط به نواحي عميق حوضه (سازند گورپي) تشكيل شده است. فرايندهاي دياژنتيكي عمده در اين سكانس شامل تشكيل پيريت دانه تمشكي، گلوكونيت و فسفات است كه از آنها به عنوان شاهدي بر سطح بيشترين پيشروي آب دريا استفاده شده است. سكانس Maas-2 تا Maas-4 از نظر چينهنگاري سنگي معادل سازند تاربور است. در اين سكانسها به ترتيب از قاعده به سمت راس سازند، رسوبات مربوط به ناحيه شلف خارجي، ريفهاي روديستي محيط حاشيه شلف (شلف مياني) و شلف داخلي مشاهده ميشود. فرايندهاي دياژنزي دريايي در زيرمحيطهاي مختلف متفاوت است. در سكانس Maas-2 كه به طور عمده از رسوبات شلف خارجي تشكيل شده فرايندهاي دياژنتيكي محيط دريايي شامل آشفتگي زيستي به صورت حفر دالانهاي زيرزميني و بههمريختگي رسوبات، تشكيل و جانشيني پيريت در روزنبران كفزي بزرگ مانند سيدروليتس كلسيتراپوييدس، اربيتوييدس و لوفتوزيا ديده ميشود. در رخسارههاي ريف روديستي محيط حاشيه شلف تشكيل سيمان نسل اول دريايي به صورت حاشيه همضخامت و سيمان كلسيت هممحور اطراف خردههاي اكينودرم در اين محيط ديده ميشود. در شلف داخلي در محيط لاگون، ميكريتي شدن خردههاي اسكلتي روزنبران كفزي (مانند امفالوسكلوس ماكروپروس) و جلبكها، بورينگ خردههاي روديستي و مرجانها معمول است. سكانس Maas 5 كه از نظر چينهنگاري سنگي معادل سازند ساچون است از نهشتههاي محيط شلف داخلي شامل دولوميتي و تبخيري حوضه محصور تشكيل شده است. فرايندهاي محيط دياژنزي دريايي در اين زير محيط شامل ميكريتي شدن ااييدهاي مربوط به كانالهاي كشندي، تشكيل انيدريت و قالب كانيهاي تبخيري، ايجاد تركهاي گلي، فابريك فنسترال و آشفتگي زيستي در رخساره هاي كمعمق اين سازند ديده ميشود. از فرايندهاي دياژنتيكي محيط تدفيني در توالي مورد مطالعه به فشردگي مكانيكي، شيميايي و شكستگي ميتوان اشاره نمود. فشردگي مكانيكي به صورت ايجاد انواع مرزهاي نقطهاي، تماسي، خطي و محدب-مقعر، مضرس و نفوذي است كه به طور عمده در رخساره هاي مربوط به محيط ريفهاي روديستي و حواشي آن در سكانسهايMaas-2 تا Maas-4 ديده ميشود. فشردگي شيميايي به صورت تشكيل رگچههاي انحلالي و حضور انواع استيلوليت بيشتر در نهشتههاي گلپشتيبان در سازند گورپي (Maas-1) و قاعده سازند تاربور در Maas-2 و Maas-3 ديده ميشود. لازم به ذكر است محصولات فرآيند فشردگي شيميايي از جمله استيلوليتها در اين توالي از گسترش كمي برخوردار بوده و استيلوليتهاي موجود غالبا دامنه كوتاهي دارند. اين مساله ميتواند در نتيجه كم بودن ضخامت رسوبات سنوزوييك باشد كه در مقايسه با سازندهاي قديميتر فشار روباره كمتري تحمل كردهاند. از جمله آثار فرآيندهاي دياژنتيكي محيط متئوريك در تواليهاي مورد مطالعه ميتوان به شسته شدن و انحلال كربناتها و ايجاد تخلخلهاي قالبي و حفرهاي اشاره نمود. در اين محيط فرآيند نوشكلي نيز رخ داده و كانيهاي ناپايدار موجود مانند آراگونيت به كلسيت تبديل شدهاند. همچنين رخدادهاي دياژنزي مانند دولوميتي شدن، تشكيل سيمان كلسيت دندانسگي، سيمان انيدريتي، و آغشتگي به اكسيد آهن در اين محيط رخ داده است. تواليهاي مورد مطالعه نهشتههاي ماستريشتين در انتهاي كرتاسه به صورت ناحيهاي تحت تاثير خروج از آّب قرار گرفته و رسوبات انتهاي كرتاسه در بخشهاي مختلف به ويژه بخشهاي كمعمقتر پلاتفرم دچار رخنمون تحت جوي شده و تحت تاثير فرآيندهاي دياژنزي متئوريك قرار گرفتهاند. فرايندهاي انحلال به طور عمده در سكانسهاي Maas-5 وMaas-4 بيشترين تاثير را داشته و تاثير آن در سكانسهاي پايينتر كاهش پيدا كرده است.