شماره ركورد كنفرانس :
4508
عنوان مقاله :
خواجه نظام‌الملك طوسي و نقش او در بسترسازي نظري براي تجديد حيات نهاد وزارت در تاريخ ايران پس از اسلام
پديدآورندگان :
رودمعجني علي‌اكبر نجفي دانشگاه فردوسي مشهد
تعداد صفحه :
2
كليدواژه :
خواجه نظام‌الملك طوسي , سياست‌نامه , نهاد وزارت , تمركز قدرت.
سال انتشار :
1397
عنوان كنفرانس :
اولين همايش بين المللي هزاره خواجه نظام الملك طوسي
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
نهاد ديوان‌سالاري و به‌تبع آن نهاد وزارت به‌عنوان رأس نهاد ديوان‌سالاري، براي استقرار، تثبيت و اعمال قدرت نياز به حدي از تمركز قدرت و ثبات حكومت داشت كه اين مقتضي در اوضاع بي‌ثبات ايرانِ بعد از غلبۀ اعراب مسلمان دست‌كم به‌مدت دو قرن مفقود بود. پي‌آيند غلبۀ اعراب مسلمان بر ايرانيان و فروپاشي حكومت تمركزگراي ساساني، ايجاد حالتي بلاتكليف در نحوه و نوع فرمانروايي در كشوري شد كه خود اندكي پيش از آن، با حاكميتي متمركز يكي از امپراتوري‌هاي بزرگ آن روزگار به حساب مي‌آمد. اين احوالِ بي‌ثبات و نامتمركز سياسي عملاً امكان تجديد حيات نهاد وزارت را در ايران ناممكن ساخت. گرچه با سقوط بني‌اميه و جانشيني بني‌عباسِ متمايل به سنن ايراني، ترويج سنت‌هاي سياسي ايرانيان مطمح نظر قرار گرفت و تجديد حيات نهاد وزرات در حوزۀ خلافت ميسر شد، اما از وجود نهاد وزارت در حوزۀ فرمانروايي حكومت‌هاي مستقل و نيمه‌مستقل ايراني تا اواخر قرن سوم نشان چنداني نمي‌توان يافت. روي‌كارآمدن طاهريانِ نيمه‌مستقل از خلافت يا صفاريانِ داعيه‌دار ايراني‌گري نيز در بازسازي نهاد وزارت مؤثر نيفتاد و اين در عصر سامانيان بود كه تجديد حيات عملي اين نهاد با ظهور وزراي صاحب قدرت ممكن شد. به سختي مي‌توان اين نكته را پذيرفت كه تجديد حيات عملي يك نهاد قدرتمند با اختيارات وسيع -كه دست‌كم از لحاظ نظري در سطح نيابت سلطنت عمل مي‌كرد- و با پيشينه‌اي ايراني، در ساختار سياسي تازه‌شكل‌گرفتۀ بعد از ورود اسلام به ايران كه تأثير مباني اسلامي در آن به قوت برقرار بود، بدون كوشش‌هاي نظري كه بستر مناسب را براي بقاي عملي آن فراهم سازد، مي‌توانست چندان قوام و دوامي داشته باشد. خواجه نظام‌الملك طوسي از برجسته‌ترين شخصيت‌هايي بود كه كوشش‌هايي را در اين مسير سامان داد. او كه در هنگامۀ تسلط تركان سلجوقي به قدرت رسيد و علاج درد آشفتگي سياسي ايران را در ايجاد حكومتي متمركز و قدرتمند مي‌دانست، در نوع فرمانروايي سلاجقه -كه برگرفته از سنت‌هاي قبيله‌اي بود- جز يك حكومت خان‌خاني كه به آشوب سياسي بيشتر منتهي مي‌شد، چيز ديگري نمي‌ديد، بنابراين با عطف توجه به سامان سياسي ايران پيش از اسلام و ترغيب سلطان سلجوقي به تبعيت از آن الگوي حكومت‌داري -كه متمركزبودن قدرت وجه مشخصه‌اش بود- در پي سامان‌بخشيدن به اوضاع سياسي زمانۀ خود برآمد. پيداست كه الگوبرداري از آن سامان سياسي و ترويج آن نحوۀ حكومت‌داري بدون تجديدحيات نهاد وزارت به‌عنوان يكي از اركان اصلي ساخت سياسي قدرت در ايران پيش از اسلام –به‌ويژه در دورۀ ساساني- امكان‌پذير نبود، بنابراين نظام‌الملك طوسي توجه ويژه‌اي را به نهاد وزارت معطوف داشت. البته كوشش‌هاي نظري خواجه در جهت ايجاد بستري مناسب براي ادامۀ حيات نهاد وزارت، بايد ذيل تلاش‌هاي او در جهت الگوبرداري از كليت سامان سياسي ايران پيش از اسلام فهم شود نه چيزي جدا و مستقل از آن. به عبارت ديگر نظام‌الملك در ضمن تلاش‌هايش براي الگو قراردادن كليت آن ساختار، به نهاد وزارت و شخص وزير به‌عنوان يكي از مؤثرترين كارگزاران آن سامان سياسي توجهي خاص داشته و از اين طريق توانست يك بستر نظري براي احياء و بقاي نهاد وزرات در دورۀ اسلامي فراهم كند. البته در اين توجه به نهاد وزارت، نمي‌توان تأثير جايگاه خود او به‌عنوان وزيري مقتدر را ناديده گرفت.
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت