بررسي انسجام متني داستان كُك كوهزاد

انسجام، يكي از نظريّه هاي مطرح در علم زبان شناسي است كه به مناسبات معنايي متن اشاره دارد. هر متني از واژه هاي بسياري تشكيل گشته است كه اين واژه ها در كنار يكديگر، از كليّتي واحد و يكپارچه برخوردار هستند. عوامل بسياري، اجزاي سازنده يك متن را به-وجود مي آورند كه اين عوامل، در پرتو نظريّه انسجام قابل ارزيابي است. نظريّه انسجام، به-دنبال كشف روابط منطقي ميان اجزاي يك متن است. از اين رو، جستار حاضر با روش توصيفي- تحليلي و به شيوه كتابخانه يي، ﻣﺴﺌﻠﻪ عوامل انسجام ساز متني را در داستان كُك كوهزاد مورد بررسي قرار داده است. نتايج تحقيق بيانگر آن است كه سراينده گمنام داستان، از سه عامل انسجام دستوري، پيوندي و واژگاني براي ايجاد يكپارچگي و وحدت استفاده فراوان كرده است كه از ميان سه عامل انسجام ساز فوق، انسجام پيوندي ﺗﺄثير بسزايي در انسجام متن داشته است. در انسجام دستوري، مولّفه حذف، در انسجام واژگاني-بازآيي، مولّفه تكرار و در انسجام واژگاني باهم آيي، باهم آيي متداعي بيشترين بسامد را در اين داستان داشته اند. بنابراين، با بررسي عناصر انسجام ساز متني، مي توان به انسجام و هماهنگي بالاي داستان كك كوهزاد دست يافت.