شماره ركورد كنفرانس :
5139
عنوان مقاله :
رابطة نفس و معقولات در آثار ابنسينا: تحليل متون و رفع تناقضهاي ظاهري
پديدآورندگان :
هاشمي سيد حامد hashemi113113@gmail.com مؤسسة پژوهشي حكمت و فلسفة ايران، تهران، ايران
كليدواژه :
عقل , عاقل , معقول , اتّحاد , نفس و معقولات , عقل هيولاني , عقل بالفعل
عنوان كنفرانس :
همايش بينالمللي «انسانشناسي در حكمت ابنسينا»
چكيده فارسي :
ابنسينا در مواضع متعدّدي از آثارش، درباره رابطه نفس و معقولات آن سخن رانده است. برخي از شارحانِ آثار وي با توجّه به تصريح ابنسينا در آثاري همچون الشفاء و الإشارات و التنبيهات، وي را از منكران اتّحاد عاقل و معقول دانستهاند، امّا برخي ديگر با نگاهي جامع به آثار او، به تناقض در عبارات برخوردهاند؛ ايشان با توجّه به برخي از عبارات، خصوصاً در كتاب المبدأ والمعاد، ابنسينا را قائل به اتّحاد صور معقوله با نفس، و با ملاحظه عباراتي ديگر، خصوصاً در الشفاء و الإشارات والتنبيهات، وي را از منكران سرسخت اين نظريّه يافتهاند. ظاهراً در ميان قدما، شهاب الدين سهروردي اوّلين شخصي است كه اين تناقض را مطرح كرده و پس از وي فيلسوفان مشهوري همچون غزالي، نصيرالدين طوسي، ملّاصدرا و از معاصران، حسنزاده آملي از آن ياد كردهاند. برخي از فيلسوفان مذكور براي رفع تناقضهاي مطرح شده، نظرات يا احتمالاتي همچون استدلال بر مبناي مشّائين و استبصار را مطرح كردهاند كه با توجّه به شواهد برون متني و درون متني، اشكالات اساسي به آنها وارد بوده و قابل پذيرش نيستند. در اين مقاله پس از ارزيابي نظرات مطرح شده، ابتدا سعي شده است اصطلاحات مهم مربوط به اين مسأله با نگاهي جامع به آثار ابنسينا تبيين شود و پس از بررسي رابطه نفس با قواي عقلي و نيز معناشناسي اتّحاد عقل و عاقل و معقول از ديدگاه ابنسينا، به كيفيّت رابطه نفس با معقولات در معيّت بدن و مفارقت از آن پرداخته شود. در نهايت، چنين به نظر ميرسد كه عبارات ابنسينا در خصوص رابطه نفس با معقولات، هيچ تناقضي با هم ندارند و عدم توجّه به معاني مختلف اتّحاد در آثار او و نيز عدم تفكيك جهات گوناگوني كه ابنسينا درخصوص رابطه نفس با معقولات بيان كرده است، منجر به توهّم تناقض در مسأله مذكور شده است. ابنسينا اتّحاد ميان عقل و عاقل و معقول را اثبات ميكند و آن را از جهتي شبيه اتّحاد مادّه و صورت ميداند. از ديدگاه وي اين اتّحاد، در نفسِ همراه با بدن، با صورت معقول خاصّ و تا زمان عدم اعراض نفس از آن برقرار است، امّا نفس با پيمودن مراحل كمال و پس از مفارقت از بدن، ميتواند با دريافت دفعي همه معقولات و اتّحاد با آنها خودش عالَمي عقلي مطابق با عالَم عيني شود.