شماره ركورد كنفرانس :
5139
عنوان مقاله :
از خردمندي تا خردورزي در منطق سينوي
پديدآورندگان :
برخورداري زينب barkhordariz@ut.ac.ir دانشگاه تهران، تهران، ايران
كليدواژه :
خردمندي , خردورزي , عقل , منطق سينوي , كثرت گرايي
عنوان كنفرانس :
همايش بينالمللي «انسانشناسي در حكمت ابنسينا»
چكيده فارسي :
ناطقه و عاقله را قوه دانسته اند؛ يك قوه ميتواند به فعليت نرسد و قوه عاقله نيز از اين امر مستثني نيست؛ بنابراين تفاوت است ميان خردمندي (داشتن قوه عاقله) و خردورزي (داشتن خرد بالفعل). از نظر فلاسفه همه انسانها در بدو تولد داراي قوه عاقله هستند كه در مرتبه عقل هيولاني است. رسيدن به مراتب بالاتر، به فعليت رسيدن عقل را در پي دارد. در واقع آدمي توان خردورزي و به كارگيري خرد را دارد، اما ممكن است از اين توان استفاده نكند. اخوان الصفا دو معنا را براي عقل بيان كردهاند كه بر آراي بوعلي تاثيرگذار بوده است؛ تمايز عقل بالقوه(خردمندي) و عقل بالفعل(خردورزي) در آثارشان قابل مشاهد است. نخست موجودي كه خدا آن را به اختراع به وجود آورده و جوهر بسيط روحاني، محيط به اشياء است و ديگر قوهاي از قواي نفس انساني كه فعلش تفكر، رويه، نطق، تميز و صنائع و مانند آن ها است. ايشان بالفعل شدن را با حصول صورت هويتي اشيا از طريق حواس و حصول ماهيتي آنها از طريق فكر ميدانند. نوشتار حاضر دو مساله اصلي را پي گرفته است: نخست تفاوت خردمندي و خردورزي در آثار منطقي شيخ الرئيس و ديگر حصرگرا يا كثرت گرا بودن وي، به مفهوم روش شناختي، در گذار از خردمندي به خردورزي. بررسي منظومه معرفتي بوعلي نشان ميدهد ابنسينا ناطق بودن را به معناي خردمندي تفسير مي-كند و نه خردورزي. وي هفت معنا از قوه و سه مفهوم را از سه جهت در تعريف نفس، اخذ ميكند. نام قوه از دو جهت بر نفس اطلاق ميشود: فعلي كه از آن پديد ميآيد و انفعالي كه در آن حاصل ميشود. مولفههاي ناظر به خرد(عقل) و خردورزي(تعقل) به ويژه در آثار منطقي وي قابل تفكيك است. رشد تكامل آدمي نزد ابنسينا باگذار از خردمندي به خردورزي در دو شاخه نظري و عملي رخ مي دهد. بررسي ديدگاه ابنسينا در مواضع گوناگون نشان مي دهد كه از نظر وي خردمندي ترادف مفهومي و تساوق وجودي با خردورزي ندارد. اگرچه خردورزي مستلزم خردمندي است، اما برعكس آن صادق نيست. خردمندي مستلزم خردورزي نيست. شيخ الرئيس از چند جهت حصرگرا تفسير شده كه همگي براي تفسير حصرگرايانه از ابنسينا محل نقد است. خردورزي شبيه به صواب در صورت استقراء و در ماده مسلمات، مظنونات و مقبولات و در تركيب جدل و خطابه است و موهم به شبيه به صواب در صورت تمثيل، در ماده مسلمات پنداري، مشهورات پنداري و اوليات پنداري و در تركيب مغالطه و مشاغبه است. وجود قسم مياني در بيان ابنسينا بر اساس اين تفسير، كثرتگرايي او را در گذار از خردمندي به خردورزي نشان ميدهد؛ وي همچنين در تفسير خردورزي رويكرد كثرت گرايانه دارد.