شماره ركورد كنفرانس :
5139
عنوان مقاله :
جدايي منطق از علم النفس؛ ابنسينا در برابر مكاتب مغربي
پديدآورندگان :
گلپرور مهدي m.golparvar@aut.ac.ir دانشگاه اميركبير، تهران، ايران
كليدواژه :
ابنسينا , لفظ , معنا , منطق , مدخل شفا
عنوان كنفرانس :
همايش بينالمللي «انسانشناسي در حكمت ابنسينا»
چكيده فارسي :
ابنسينا در طول حيات خود نسبت به امور زباني دغدغه داشته و اين امر در آثار او آشكارا ديده ميشود، از أسباب حدوث الحروف كه از سنخ مطالعات زبانشناسي است تا لسان العرب كه اثري لغوي است. از منظر فلسفي، رابطه زبان با علوم عقلي و ابزار آنها كه منطق است محوري خواهد بود. ابنسينا در مدخل منطق شفا (1. 4) نظريّهاي بديع در دوران خود و بهغايت راديكال در اين زمينه ابراز داشته است: منطق را به خودي خود با امور زباني كاري نيست. يعني به عنوان نمونه وي در برابر اين ديدگاه ميايستد كه زبان يوناني در مورد ارسطو يا زبان عربي در مورد منطق اسلامي، حضوري ذاتي در علم منطق داشته باشند. در عين حال ابنسينا توضيح ميدهد كه پرداختن به زبان در علم منطق ضروري است، البتّه بالعرض و تنها از اين رو كه زبان قالبي براي اداي معاني فكري است. اگر راهي براي كاوشهاي فكري يافت شود كه وابسته به الفاظ نباشد، در اين صورت منطقدان از پرداختن به زبان بينياز خواهد بود. او سپس با تعبيرات تندي بر آنها كه جز اين گفتهاند و موضوعيّتي براي الفاظ در مباحث منطقي قائل شدهاند ميتازد. نشانههايي وجود دارد كه طرف سخن او در اينجا ابونصر فارابي و/ يا شاگردان مكتب وي مانند يحيي بن عدي است. با اين همه ديدگاه يادشده تناقضآميز به نظر ميرسد، زيرا ضرورت زبان براي منطق و عدم ضرورت آن را همراه با هم بيان ميكند. لذا مورد پرسش شاگردان ابنسينا واقع شده و بحثي را در مباحثات (بند 579 به بعد) برانگيخته است؛ هرچند كه ابنسينا با ارجاع به مدخل منطق شفا همچنان بر موضع خود پاي فشرده است. اين بحث را از دو سوي ديگر نيز ميتوان پي گرفت. يكي اينكه آيا ابنسينا در نظريّهپردازيهاي بعدي خود كه در آثار متأخّر وي منعكس شده بر همين موضع باقي مانده است؟ ترديد جدّي در اين زمينه وجود دارد و به نظر ميرسد كه او به سمت طرح منعطفتري از رابطه ميان زبان و منطق رفته است. ديگر اينكه در عمل و بدان هنگام كه ابنسينا تقريري از علم منطق را به فارسي نگاشته آيا توانسته است از امور زباني بركنار بماند؟ اين بررسي، آزموني در عمل است و نشان خواهد داد منطق آنگاه كه با الفاظي ديگر نوشته شود تا چه اندازه «همان» منطق خواهد ماند.