شماره ركورد كنفرانس :
5139
عنوان مقاله :
تبيين معناي تمثل در بستر نظريۀ ادراك ابنسينا
پديدآورندگان :
امين خندقي جواد dr.amin.ferdows@gmail.com مؤسسة آموزش عالي فردوس، مشهد، ايران
كليدواژه :
تمثل , ادراك , نظرية ادراك , ادراك حسي , عقل فعال , ابن سينا
عنوان كنفرانس :
همايش بينالمللي «انسانشناسي در حكمت ابنسينا»
چكيده فارسي :
چگونگي تعريف «ادراك» در علم النفس اهميت زيادي دارد و هر تعريف از آن، ميتواند نتايج متفاوتي در پي داشته باشد. اگر فرض بگيريم كه ابن سينا فيلسوف مشائي است، تعريف ادراك بايد به گونهاي ارسطويي و به مثابة حصول صورت نزد مدرِك باشد. با آنكه ابن سينا در متنهاي مختلفي ادراك را به عنوان «حصول صورت» نزد ادراك كننده تعريف ميكند، در كتاب إشارات و تنبيهات، ادراك را به «حقيقت متمثل» تعريف ميكند. اين تعريف با ديگر تعاريف، متعارض به نظر ميرسد. پرسش اينجا است كه آيا «حقيقت متمثل» در كتاب اشارات را بايد حمل بر معناي مشهور (حصول صورت) كرد؟ يا اينكه ابن سينا در اين كتاب امري متفاوت را بيان ميكند؟ يك راه براي بررسي اين امر، پرداختن به خود اشارات و ديدگاه شارحان است. راه ديگر، جستوجوي تمثل در متون ابن سينا و اراية جمعبندي است. در اين پژوهش، با بهرهگيري از روش گردآوري اسنادي و تحليل كيفي، پس از بررسي تعاريف بوعلي از ادراك و تبيين معناي تمثل در كتاب اشارات با توجه به ديدگاه شارحان، تركيبهاي اسمي و فعلي تمثل در متون ابن سينا جستوجو شده و براي اين تعارض، راهحل ارايه ميشود. اين پژوهش نشان ميدهد كه در مجموع كتابهاي بوعلي، صد و بيست و پنج مورد از تركيبهاي تمثل مرتبط با مفهوم ادراك يافت شد كه در نُه گروه دستهبندي ميشوند. گروههاي اول تا ششم كه صد و هشت مورد را شامل ميشود، به صورت صريح و يا با شواهد و قراين، همان ديدگاه مشهور در بارة ادراك به مثابة حصول / حضور صورت را ارايه ميكنند. اما گروههاي هفتم تا نهم با هفده مورد، بيانگر معنايي متفاوت همچون تمثل به معناي حضور حقيقت نزد باري تعالي، تمثل در معناي كمال عقل و تمثل حقيقت هستند. اين دستهبندي در كنار مطالب متفاوتي كه ابن سينا در كتاب تعليقات بيان ميكند، نشان ميدهد كه در ديدگاه ابن سينا، تمثل / ادراك در دو معنا مطرح است: اول، تمثل / ادراكي كه انسان را به حقيقت اشيا نميرساند و بر اساس ادراكات حسي است و با حصول صورت محقق ميشود (گروههاي اول تا ششم). اين همان معناي مشهور است. دوم، تمثل / ادراكي كه باعث وقوف بر حقايق اشيا شده و در اتصال با عقل فعال محقق ميشود (گروههاي هفتم تا نهم).