تفاوت شركت هاي دانش بنيان صادراتي و شركت هاي دانش بنيان غير صادراتي؛ رويكرد تحليل توانمندي ها

هدف از اين پژوهش مقايسه سطح توانمندي هاي سازماني شركت هاي دانش بنيان صادراتي و غيرصادراتي در حوزه فناوري مواد شيميايي مي باشد. براي اين منظور در ابتدا با تركيب 18 شاخص مختلف، چارچوبي به منظور نمايش توانمندي‌هاي سازماني طراحي شد و سطح توانمندي هاي فناورانه، ساخت و توليد، تحقيق و توسعه، بازاريابي، ساماندهي و مالي 732 شركت دانش بنيان حوزه فناوري مواد شيميايي ايران (شامل 90 شركت صادراتي و 642 شركت غير صادراتي) بر مبناي آن تعيين گرديد. نتايج حاصل از پياده سازي مدل، تحليل همبستگي و رگرسيون لجستيك و پروبيت بيانگر اين است كه به جز توانمندي فناورانه، سطح ساير توانمندي ها در شركت هاي صادراتي بيشتر از غيرصادراتي است و سطح توانمندي بازاريابي بين اين دو دسته بيشترين اختلاف را دارد. نتايج پژوهش حاضر مي‌‌تواند مبنايي براي تصميم‌‌گيري مديران و سياست‌‌گذاران در جهت ارتقا توانمندي ها و بهبود رقابت‌‌پذيري‌‌ اين شركت‌‌ها در محيط بين‌‌المللي باشد و بر مبناي اين نتايج، پيشنهادات بازنگري در شروط ارزيابي دانش-بنيان شركت هاي داراي سابقه صادرات (كه تاكيد بسياري بر جنبه فناورانه دارد)، ايجاد سبد تخصصي صادراتي با محوريت شركت هاي صادراتي و يا EMCهاي صادراتي و فرآيند توانمندسازي هدفمند شركت هاي غيرصادراتي ارائه مي گردد.

The purpose of this study is to compare the level of organizational capabilities of exporting and non-exporting knowledge-based firms in the sector of chemical technology. So, initially by combining 18 different indicators, a framework was designed to demonstrate organizational capabilities, and the level of technological capabilities, manufacturing and production capabilities, research and development capabilities, marketing capabilities, organization capabilities and finance capabilities of 732 knowledge-based firms in the sector of chemical technology in Iran (Including 90 export firms and 642 non-export firms) were determined based on it. The results of model implementation, correlation analysis and logistic and probit regression indicate that exception of technological capability, the level of other capabilities in export firms is higher than non-export firms and the level of marketing capability has the most different between the two categories. The results of the present study can be a basis for the decision-making of managers and policymakers in order to upgrade the capabilities and improve the competitiveness of these firms in the international environment. Based on these results, suggestions for reviewing the terms of knowledge-based evaluation of firms with export experience (which has a lot of emphasis on the technological aspect only, now), creating a specialized export portfolio with a focus on exporting firms or export EMCs and targeted empowerment process of non-export firms, is provided.