نقش مدير به عنوان كوچ در پديده فلات زدگي شغلي در كاركنان جلوگيري از يك تهديد و ايجاد فرصت برنده – برنده براي سازمان و كاركنان

فلات زدگي كلمه اي است كه شايد هيچ كوچ يا رهبري هرگز نمي خواهد بشنود. به احتمال زياد، همه ما (‌ در نقش مدير يا كوچ ) فلات شغلي را با كاركنان يا مراجعان خود تجربه كرده ايم و به احتمال زياد دوباره اين تجربه را خواهيم داشت اما به دليل تشابه بسيار زيادي كه بين آثار پديده فلات شغلي، با فرسودگي شغلي وجود دارد در اغلب موارد ممكن است تصور شود كه كاركنان فلات زده، دچار فرسودگي شغلي شده اند . فلات شغلي موقعيتي است كه در آن ادامه مسير ارتقاء يا پيشرفت شغلي كاركنان به طور موقت متوقف مي شود و موجب بروز احساس نااميدي و ناكامي رواني آنها مي شود. كاركنان عموما پس از توقف دائم يا موقت در مسير پيشرفت شغلي و حرفه اي، كار خود را غير چالشي مي بينند و از آنجايي كه ارتقاء و پيشرفت در مسير شغلي را، شاخصي براي اندازه گيري موفقيت شغلي مي دانند احساس مي كنند ديگر فرصتي براي توسعه مهارت ها و توانمندي هاي خود نخواهند داشت. اكثر كاركنان فلات شغلي را تجربه ميكنند، ليكن اين تجربه براي كاركناني كه به دنبال رشد و ارتقاء در مسير شغلي هستند ناگوارتر است. اين دسته از كاركنان اگر دائما در حال پيشرفت نباشند ، احساس ميكنند در حالت سكون و يكنواختي قرار گرفته اند و از آنجايي كه بازگويي اين احساس برايشان شرم آور است معمولا با همكارانشان در خصوص اين احساس صحبت نميكنند. به عنوان يك رهبر در نقش كوچ، وظيفه شما اين است كه اولا بتوانيد با سرعت تشخيص بدهيد كاركنانتان چه زماني در وضعيت فلات شغلي قرار ميگيرند و ثانيا چگونه از فلات شغلي به عنوان نقطه عطفي براي تغيير، تحول و بهبود مسير شغلي كاركنان استفاده نمائيد .