بررسي تأثير فعاليتهاي منابع انساني استراتژيك بر عملكرد نوآوري در سازمان با تأكيد بر نقش ظرفيت مديريت دانش

در عصر حاضر مديريت منابع انساني را نميتوان بخشي مطرح كرد كه تنها وظايف مشخص ومحدودي براي كاركنان به عهده دارد؛ زيرا باتوجه به شرايط رقابتي كنوني، مديريت منابع انساني،نيازمند داشتن نگرش استراتژيك و فراگير است كه بتواند با بهره گيري از مديريت دانش به عنوان ابزاري توانمند ساز، مزيت رقابتي ايجاد نمايد. از طرفي عملكرد نوآورانه به عنوان عامل حياتي براي سازمانها به منظور ايجاد ارزش پايدار، در محيط پيچيده و متغير امروزي شناخته شده است.لذا براي نيل به اهداف سازماني و كسب جايگاه برتر در بازار رقابتي، از طريق مديريت استراتژيك منابع انساني و عملكرد نوآورانه، نياز مبرم به شناخت رابطه بين نظام مديريت منابع انساني وتوسعه عملكرد نوآورانه با تأكيد بر نقش واسطه اي ظرفيت مديريت دانش احساس مي شود. بر اين اساس هدف پژوهش حاضر، بررسي تأثير فعاليت هاي منابع انساني استراتژيك بر عملكرد نوآوري در سازمان با تأكيد بر نقش ظرفيت مديريت دانش است. در اين راستا مباني نظري از ادبيات و پيشينه تحقيق استخراجگرديده و براي بررسي فرضيه هاي پژوهش، پرسشنامه اي در اختيار 120 نفر از مديران و كارشناسان شركت گلديران به عنوان نمونه تحقيق، قرارگرفت. براي بررسي روايي مدل از مدلسازي معادلات ساختاري و تحليل عاملي تأييدي بهره گرفته شده است كه نتايج آن، روايي مدل تحقيق را تأييد مي كند. روابط بين متغيرها با استفاده از آزمون همبستگي پيرسون مورد آزمون قرار گرفته است كه نتايج، وجود روابط معنادار بين متغيرها را نشان ميدهد. به منظور بررسي فرضيه هاي تحقيق نيز از مدلسازي معادلات ساختاري و ضرايب مسير بهره گرفته شده و نتايج حاكي از آن است كه »فعاليت منابع انساني راهبردي« بر متغير »عملكرد نوآوري« و »ظرفيت مديريت دانش« تأثير مستقيم و مثبت دارد؛ اما ظرفيت مديريت دانش بر عملكرد نوآوري مؤثر نيست، به عبارتي ديگر فعاليت هاي منابع انساني راهبردي از طريق ظرفيت مديريت دانش بر عملكرد نوآوري نيست. نهايتاً وضعيت متغيرها در شركت گلديران با استفاده از آزمون ميانگين يك جامعه موردبررسي قرار گرفته و مشخص شد كه وضعيت متغيرها در اين شركت مناسب مي باشد.