نقش آسيب هاي طلاق، برنهاد خانواده، بعنوان محّركي بر وقوع بزهكاري اطفال و نوجوانان

خانواده كانون رشد و تعالي فرد،به سوي كمال انساني و خودشكوفايي در جامعه است. در خانواده است كه انسان هويت خود را پيدا مي نمايد ،وازطريق آن به جامعه وارد مي شود و در پناه خانواده است كه مي تواند پايگاه و موقعيت خود را در جامعه تثبيت نمايد.پس اهميت واقتدارنهادخانواده،درشرع اسلام، داراي جايگاه والاست.امامتاسفانه همواره طلاق يكي از آسيب‌هاي اجتماعي درجوامع امروزي، به شمار مي رود .كه نه تنها نهاد خانواده را متزلزل مي كند ،بلكه روابط فردي، اجتماعي،پدرومادروبه تبع آن فرزندان طلاق (كودكان ونوجوانان )اقوام، فاميل،و اطرافيان طلاق،دچارمشكل مي شوند. هدف نگارنده ازاين پزوهش، درمقام بيان اين مسئله وطرح ضرورت پاسخ به آن،پررنگ جلوه دادن معضّل آسيب طلاق. باتوجه به اهميت موضوع، قصديادآوري وتاكيدثانويه،وبيان نقش عرفي تكرارومكرّرات، درمقام بازدارندگي وفرهنگ سازي عمومي درجامعه هدف،يعني كشورعزيزمان ايران است.ويادآوري اين نكته مهم كه اگر آسيب طلاق توسط والدين پيشگيري ومديريت نشود.وفرزندان (خانواده )رابه حال خودشان رهانمايند.اين آسيب درآينده برروي فرزندان تاثيرگذاروطلاق محّركي است،براي انحرافات وكجرويهاي اجتماعي وبه تبع، فرزندان طلاق وزن ومردراكه هيچگونه پشتوانه مادي وفردي،اقتصادي واجتماعي ندارنند.ناخواسته آنهارابسوي به بزه وبزهكاري وارتكاب جرم سوق داده مي شودواگروالدين علم كافي ،درجهت پيشگيري ازآسيبهانداشته باشندمتاسفانه مي بايست منتظرافزايش جرايم توسط اين گروه هدف باشيم كه خودمبيّن افزايش جمعيت كيفري درجامعه است. معمولآدربين خانواده هايي كه زوجين، باحقوق وتكاليف،يكديگروفرزندان آشنايي دارند.وبه آن احترام مي گذارنند. زندگي مشترك مفهوم،وتداوم پيدامي كندومشكلات واختلافات احتمالي درزندگي توسط زوجين ،قابل حل وفصل .وطلاق جايگاهي نداردواختلافات هوشمندانه توسط خانواده ها مديريت مي گردند. روش تحقيق به كار رفته در اين پژوهش تحليلي -توصيفي با تمركز بر مطالعات و اطلاعات و منابع كتابخانه اي است كه به تفصيل در بخش منابع و ماخذ مورد اشاره قرار گرفته شده است.