بررسي كيفرزدايي با استفاده از فقه فرهنگي و ابزار نوپيداي الكترونيكي(در پيشگيري از جرم)

Investigating decriminalization using cultural jurisprudence and new electronic tools (in crime prevention)

بشر از ديرباز با مشكلي تحت عنوان جرم و عواقب ناشي از آن مواجه بود و همواره سعي در كاهش دادن محدوده آن داشته است. لذا وجود جرايم اجتناب ناپذير بوده و پيوسته با زندگي انسان است. در هر دوره از ادوار حيات صاحبان خرد و انديشه تلاش كردند اين پديده را محدود نمايند و با ابزار هاي مختلف به آن پرداختند؛ در اين مقاله نگارندگان با كمك از روش تحليل محتوي تلاش مي كنند تا از دو روش و امكان، در كاهش جرايم و كيفرزدايي از آن ها، پژوهش حاضر را تدوين نمايند. وسيله اول كمك از فقه فرهنگي و دومي استفاده از هوش مصنوعي در اين امر است. به عقيده نگارندگان نهادينه كردن فقه فرهنگي و آميختگي آن با زندگي انساني باعث مي شود اشخاص به سوي جرم نرفته و آن را ايجاد نكنند و دانش هوش مصنوعي مي تواند در اين خصوص ياريگر باشد. لذا برآمد اين پژوهش آن است كه فقه فرهنگي و هوش مصنوعي ابزاري كارآمد در محدودسازي رفتار مجرمانه و كيفرزدايي و در نتيجه پيشگيري از جرم خواهد بود.