بررسي رابطه بين قابليت هاي بازاريابي اخلاقي با اعتماد و استراتژي وفاداري مشتري در شركت هاي بيمه مطالعه موردي بيمه هاي خصوصي استان سمنان

امروزه صنايع خدماتي نقش اساسي و مهمي در رشد و توسعه اقتصادي كشورها ايفا مي كنند و در اين ميان نقش و اهميت جايگاه صنعت بيمه به عنوان صنعت مولد و حمايت كننده از صنايع ديگر بر كسي پوشيده نيست. از سوي ديگر جهان بيمه به سرعت در حال تغيير و تحول و رقابتي شدن است و لازمه پيشرفت، ادامه حيات و باقي ماندن در صحنه، درك درست نيازهاي مشتريان و جلب رضايت آنان مي باشد. بازاريابي رابطه مند به عنوان كليدي براي بازاريابان براي جذب، باقي ماندن و ارتقاء ارتباط با مشتريانشان پديدار شده است. در بازارهاي رقابتي ، تجارت ها براي وفاداري مشتريان براي كاهش هزينه ها، بهبود سود و رشد پايدار رقابت مي كنند. وفاداري يك واژه قديمي است كه معمولاً براي توصيف پايبندي و دلبستگي شديد و پرشور و حرارت به يك كشور، آرمان يا فرد مورد استفاده قرار مي گيرد.در همين راستا تحقيق حاضر تلاش كرده است تا علاوه بر دستيابي به مدلي جامع در ارتباط با نيات و استراتژي وفاداري سيستمي طراحي كند تا براساس آن بتواند عوامل موثر بر بازاريابي اخلاقي كاركنان و سياستها و عملكردهاي مديريتي و تاثير آن بر وفاداري مشتريان را شناسايي كند.تحقيق حاضر از نظر هدف كاربردي بوده زيرا براي پاسخ دادن به يك معضل و مسئله علمي ، كه در دنياي واقعي وجود دارد برآمده ايم . اين تحقيق از نظر جمع آوري داده ها در يك مقطع از زمان (تابستان سال 1399) نمونه گيري انجام شد ، بنابراين اين پژوهش از لحاظ زماني مقطعي مي باشد.جامعه آماري تحقيق نامحدود و شامل مشتريان بيمه هاي خصوصي استان سمنان است ، حجم نمونه با توجه به فرمول تعداد 384 بدست آمده است . روش نمونه گيري خوشه اي و مشتريان به صورت تصادفي قابل دسترس انتخاب شده اند ، ابزار گردآوري اطلاعات پرسشنامه مي باشد .و تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از نرم افزار ليزرل 2/8 صورت پذيرفته است.بر اساس نتايج بدست آمده از ميان هشت فرضيه تنها دو فرضيه مربوط به ارتباط درك مشتري نسبت به شايستگي كاركنان با بازاريابي اخلاقي كاركنان و ارتباط درك مشتري نسبت به گرايش كاركنان به حل مشكل با بازاريابي اخلاقي كاركنان رد و فرضيه هاي ارتباط درك مشتري نسبت به خيرخواهي كاركنان با بازاريابي اخلاقي كاركنان ، ارتباط درك مشتري نسبت به شايستگي سياستها با اعتماد مشتري به سياستها، ارتباط درك مشتري به خيرخواهي سياست ها با اعتماد مشتري به سياست ها، ارتباط اعتماد مشتري به كاركنان با اعتماد مشتري به سياست ها ،ارتباط اعتماد مشتري به كاركنان با استراتژي وفاداري مشتريان و ارتباط اعتماد مشتري به سياست ها با استراتژي وفاداري مشتريان مورد تاييد قرار گرفتند.وبا توجه به نتايج بدست آمده بيشترين ميزان ارتباط به ميزان 53% مربوط به فرضيه درك مشتري به خيرخواهي سياست ها و عملكردهاي مديريتي به طور مثبتي با اعتماد مشتري به سياست ها و عملكردهاي مديريتي در ارتباط است ، مي باشد.