شماره ركورد كنفرانس :
5295
عنوان مقاله :
بررسي اثرات و پيامدهاي بيهوشي عمومي، بي حسي نخاعي و اپيدورال بر سلامت مادر-نوزاد در عمل جراحي سزارين: يك مقاله مروري
پديدآورندگان :
شمسه مهناز مربي پرستاري مراقبت‌هاي ويژه، گروه اتاق عمل، هوشبري و فوريت هاي پزشكي، دانشكده پيراپزشكي، دانشگاه علوم پزشكي لرستان، خرم آباد، ايران
تعداد صفحه :
2
كليدواژه :
بي حسي نخاعي , بيهوشي عمومي , بي حسي اپيدورال , سزارين
سال انتشار :
1403
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي بهداشت باروري و سلامت روان زنان
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
مقدمه: به طور كلي جهت انجام عمل جراحي سزارين از انواع بيهوشي عمومي، بي حسي نخاعي و اپيدورال استفاده مي شود كه هر كدام از اين روش ها پيامدهاي خوب و بدي براي مادر- نوزاد به همراه دارند. در اين مطالعه انواع بيهوشي با هدف تعيين اثرات و پيامدهاي هر روش بر سلامت مادر-نوزاد، مورد بررسي قرار گرفت. روش كار: در اين مقاله مروري، مقالات منتشر شده در ديتابيس هاي مختلف موردبررسي قرار گرفتند و مواردي كه بيشترين ارتباط را با اهداف ما داشتند انتخاب شده و مورد آناليز قرار گرفتند. يافته ها: نتايج نشان مي دهند كه در بي حسي نخاعي نسبت به بيهوشي عمومي نمره آپگار نوزاد بيشتر، PH خون بند ناف كمتر، تاثير پذيري كمتر گازهاي خوني بند ناف، نياز كمتر به بستري شدن در بخشNICU، و در مادران كاهش زمان بستري در بيمارستان، افسردگي پس از زايمان كمتر، اختلالات خواب كمتر، خونريزي كمتر حين عمل، ميانگين هماتوكريت، هموگلوبين و حجم ادرار بيشتر، فشار سيستوليك و ضربان قلب طبيعي تر است. در سزارين هاي انجام شده به دليل پره اكلامپسي ارزيابي ها نشان مي دهد، بي حسي اسپاينال به دليل كنترل بهتر هموديناميك( فشار خون سيستوليك، دياستوليك، فشار متوسط شرياني و ضربان قلب مادر) و نمره آپگار بهتر نوزاد پيامدهاي بهتري براي مادر-نوزاد دارد. علاوه براين بي حسي نخاعي به خاطر فراهم آوردن كنترل درد موثر، تحرك و بازگشت سريع تر به فعاليت هاي روزانه كيفيت زندگي مادر را افزايش مي دهد. در مقابل در بيهوشي عمومي در بند ناف مقادير لاكتات و PH كمتر، PCO2 بالاتر، كاهش آپگار نوزاد و افزايش موارد بستري نوزادان در NICU گزارش شده است. همچنين، افسردگي پس از زايمان، اختلالات خواب، نفخ دستگاه گوارش، افزايش پارامترهاي هموديناميك (فشار خون سيستوليك، دياستوليك، فشار متوسط شرياني و ضربان قلب مادر) ، افزايش از دست دادن خون، كاهش هماتوكريت و هموگلوبين در مادران تحت بيهوشي عمومي گزارش شده است. از طرفي PH وريد نافي در مادراني كه تحت بي حسي اپيدورال قرار گرفتند از هردو بي حسي نخاعي و بيهوشي عمومي بالاتر بود و همچنين نمره آپگار نوزادان بالا گزارش شده است. نتيجه گيري: در شرايط طبيعي مادر، بي حسي نخاعي نسبت به بيهوشي عمومي ارجحيت دارد و پيامدهاي بهتر و اثرات منفي كمتري بر سلامت مادر- نوزاد دارد. ولي در حالتي كه ناچار به انتخاب نوع ديگري از بيهوشي مثلا در موارد اورژانسي به دليل نبود وقت و يا مادران مبتلا به كوآگولوپاتي، بيهوشي جنرال مي تواند جايگزين بهتري باشد. در مواردي نيز كه بي حسي نخاعي و عمومي براي سلامت مادر- نوزاد پر مخاطره است، بي حسي اپيدورال همراه با استفاده بي حسي موضعي به همراه استفاده از مخدر مي تواند راهكار مناسب تري باشد.
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت