ضرورت آينده نگاري دانش هاي پيشران به عنوان مكانيسم هماهنگ كننده صنعت و دانشگاه

The necessity of foresight of leading knowledge as a coordinating mechanism between industry and university

صنعت و دانشگاه از مهم‌ترين و اساسي‌ترين نهادها در اقتصاد هر كشور و جزء اركان اصلي الگوي توليد دانش‌بنيان هستند. از همين رو، نقش بسزايي در رشد و توسعه اقتصادي كشورها ايفا مي‌كنند. امروزه توجه به تعامل كارآمد صنعت و دانشگاه براي جوامع اجتناب ناپذير است. چرا كه پيامدهاي مثبت بسياري در راستاي ايجاد نوآوري، تحولات فناوري و رشد و توسعه اقتصادي كشورها با خود به همراه دارد. از يك سو، اقتصاد دانش‌بنيان با ظرفيت‌هاي چشمگيري كه طي چند دهه گذشته براي دستيابي به رشد و توسعه ايجاد نموده است، به فرصت بالقوه كم‌نظيري براي جبران عقب‌ماندگي‌هاي كشورهاي در حال توسعه مبدل شده است. از سوي ديگر، دانش عامل محوري در دستيابي به مزاياي الگوي توليد دانش‌بنيان است و اهميت ويژه‌اي يافته است. اما پيشبرد همزمان تمام شاخه‌هاي دانش بنا به دلايلي حتي در جوامع توسعه‌يافته نيز، امكان‌پذير نيست؛ اول اين كه بودجه‌هاي دولتي بسيار محدود هستند و توليد دانش و فناوري به اين بودجه‌ها به شدت وابسته است. دوم اين كه هزينه‌هاي سرمايه‌گذاري در حوزه‌هاي مختلف دانش به طرز سرسام‌آوري افزايش يافته است. در پاسخ به چنين محدوديتي ضرورت انتخاب دانش پيشران براي هر جامعه مطرح مي‌شود. مطالعه حاضر با هدف بررسي اجمالي ضرورت آينده‌نگاري دانش‌هاي پيشران به عنوان يك مكانيسم هماهنگ كننده براي تعامل كارآمد دانشگاه و صنعت با روش توصيفي- تحليلي تدوين شد. در توضيح نتيجه‌گيري كلي مقاله حاضر مي‌توان گفت؛ صنعت براي حيات رقابتي خود، نيازمند شناسايي دانش‌هاي پيشران است كه از طريق آينده‌نگاري امكان‌پذير است. دانشگاه با ظرفيت‌هاي علمي كه داراست مي‌تواند به عنوان سكو يا محور انجام فرآيند آينده‌نگاري و شناسايي دانش‌هاي پيشران ايفاي نقش نموده و به صنعت در حل اين مشكل كمك نمايد. طي اين مسير نيازمند تعاملي است كه موجب ايجاد اجماع در ديدگاه‌هاي صنعت و دانشگاه و بسترسازي براي همكاري‌هاي پايدار اين دو ركن اصلي اقتصاد دانش‌بنيان مي‌گردد.

Industry and university are one of the most important and basic institutions in the economy of any country and are part of the main pillars of the knowledge-based production pattern. Therefore, they play a significant role in the economic growth and development of countries. Nowadays, it is inevitable for societies to pay attention to the efficient interaction of industry and university. Because it brings with it many positive consequences in the direction of creating innovation, technological developments and economic growth and development of countries. On the one hand, the knowledge-based economy, with its significant capacities to achieve growth and development over the past few decades, has become a rare potential opportunity to compensate for the backwardness of developing countries. On the other hand, knowledge is a key factor in achieving the benefits of the knowledge-based production pattern and has gained special importance. But the simultaneous advancement of all branches of knowledge is not possible even in developed societies for some reasons; First, government budgets are very limited and the production of knowledge and technology is highly dependent on these budgets. Second, investment costs in various fields of knowledge have increased dramatically. In response to such a limitation, the necessity of choosing the driving force for each society is raised. The present study was compiled with the aim of reviewing the necessity of foresight of driving knowledge as a coordinating mechanism for the efficient interaction of university and industry with a descriptive-analytical method. The results of the present study showed that the industry needs to identify driving knowledge for its competitive life, which is possible through foresight. The university, with its scientific capacities, can play a role as a platform or axis for carrying out the process of foresight and identification of driving knowledge and help the industry in solving this problem. Along this path, interaction is needed that creates a consensus in the views of the industry and the university and creates a platform for sustainable cooperation between these two main pillars of the knowledge-based economy.