تحليل كاركرد عناصر جامعه شناختي فرهنگ عامه برپايه سه اثر باستاني پاريزي

فرهنگ و ادبيات عامه از نخستين روزگاران با انسان و ادبيات بوده است و در زندگي مردمان و آثار شاعران و نويسندگان هر دوره نمود و بروز يافته است. غفلت از فرهنگ و ادبيات عامه انسان را تبديل به موجود تماشاگر مي‌كند كه تنها سطح زندگي را لمس مي‌كند و از عمق متفكرانه آن غافل است به همين سبب بررسي اين آثار به شكلي مؤثر مي‌تواند جهان بيني خاص و راهنمايي شايسته براي مطالعات فرهنگي و جامعه شناختي باشد. بخشي از اين نمودهاي فرهنگي و جامعه شناختي در شناخت ادبيات عامه شهر كرمان در آثار نويسنده و تاريخ نگار بزرگ معاصر، باستاني پاريزي است. باستاني پاريزي، با بهره‌گيري از روايت هاي خاص و جذّاب تاريخي خود و همچنين زبان متفاوت و تلفيق هرچه بيشتر تاريخ با فرهنگ و ادب و تحيل ريشه شناختي و جامعه شناختي توانسته است به تاثيرگذاري بر خوانندگان و يادكرد آنها در حافظه مردم و در نتيجه مقبوليّت بيشتر آثارش دست پيدا كند. اين مقاله مي كوشد، تا با روش تحليلي توصيفي ضمن نمونه‌هاي كوتاه برخي از روايت‌هاي تاريخي باستاني پاريزي به تحليل كاركرد عناصر جامعه شناختي فرهنگ عامه در سه اثر باستاني پاريزي؛ «كجاوه ناهم لنگ»، «گرگ پالان ديده»، «آفتابه زرّين فرشتگان» بپردازد و تعاملات گفتاري و رفتاري، اشتراكات زيرساختي فرهنگي، نكات تعليمي و كاركرد عناصر جامعه شناختي خاص زبان باستاني پاريزي را مطرح‌نمايد.