شماره ركورد كنفرانس :
5309
عنوان مقاله :
كمبهرهگي داستانهاي نوجوان دهۀ نود از باورهاي عاميانه (مطالعۀ موردي آثار گلشيري، شاهآبادي و خانيان)
پديدآورندگان :
مدني اميرحسين دانشگاه كاشان , اصفهاني ها معصومه دانشگاه كاشان
كليدواژه :
ادبيات معاصر , داستانهاي نوجوان , باورهاي عاميانه , سيامك گلشيري , حميد شاهآبادي , جمشيد خانيان.
عنوان كنفرانس :
هجدهمين همايش بين المللي انجمن ترويج زبان و ادب فارسي
چكيده فارسي :
باورهاي عاميانه بخش مهمي از فرهنگ است كه بيشترين تأثير را بر رفتار اجتماعي دارد و مبناي كنش بخشي از خودآگاه يا ناخودآگاه يك ملت است؛ ازاينرو شناخت باورهاي عاميانه ميتواند نحوۀ زيست، تفكر، بايدها و نبايدهاي جامعه و سير ادبيات عامه را مشخص كند. اين مقاله بر آن است كه ميزان بازتاب باورهاي عاميانه را در رمانهاي نوجوان گلشيري، شاهآبادي و خانيان بررسي كند تا مشخص شود نويسندگان ايراني حوزۀ نوجوان، چگونه از كاركردِ اين نوع ادبيات استفاده ميكنند و راه شناخت و درك پيشينۀ فرهنگي را براي نوجوان ايراني مُيسر ميسازند. براي تحقق اين هدف، شش داستان پُرمخاطب اين حوزه با روش توصيفي بررسي شده و ضمن آن به تعريف اصطلاحاتي همچون فرهنگ عامه، فولكلور، باورها و باورهاي عاميانه، دورۀ نوجواني، ادبيات و داستان نوجوان پرداخته شده است. داستانهاي مورد نظر عبارتاند از: آرش و تهمينه و گورشاه از سيامك گلشيري، دروازۀ مردگان، شب خندق و كابوسهاي خندهدار از حميدرضا شاهآبادي و امپراتور كوتولۀ سرزمين ليليپوت و طبقۀ هفتم غربي از جمشيد خانيان. در هر اثر براي آشنايي مخاطب، ابتدا خلاصۀ كتاب آمده است؛ سپس ساختار و كليت اثر با نگاهي نقادانه بررسي و در پايان نيز ميزان بهرۀ داستان از باورهاي عاميانه ذكر شده است. نتايج تحقيق نشان ميدهد كه نويسندگان مذكور، چندان تمايلي به طرح فرهنگ بومي و باورهاي عاميانه در آثار خود ندارند و حتي اگر بهندرت باور عاميانهاي در داستاني آمده، كاركردهاي آن بهاندازۀ كافي مورد توجه قرار نگرفته و طرحِ آن در داستان، تصادفي است.