شماره ركورد كنفرانس :
5315
عنوان مقاله :
پيش بيني علائم شخصيت مرزي بر اساس تنظيم شناختي هيجان و تجارب آسيب زاي دوران كودكي در دانشجويان
پديدآورندگان :
ناصري ميترا دانشجوي كارشناسي ارشد روانشناسي عمومي، گروه روانشناسي، واحد تبريز، دانشگاه آزاد اسلامي، تبريز، ايران , حامدي نيك سهيلا دانشجوي كارشناسي ارشد روانشناسي عمومي، گروه روانشناسي، واحد تبريز، دانشگاه آزاد اسلامي، تبريز، ايران , فتاحي زهرا دانشجوي كارشناسي ارشد روانشناسي عمومي، گروه روانشناسي، واحد تبريز، دانشگاه آزاد اسلامي، تبريز، ايران , جليل نيا فاطمه دانشجوي كارشناسي ارشد روانشناسي عمومي، گروه روانشناسي، واحد تبريز، دانشگاه آزاد اسلامي، تبريز، ايران
كليدواژه :
علائم شخصيت مرزي , تنظيم شناختي هيجان , تجارب آسيب زاي دوران كودكي
عنوان كنفرانس :
روانشناسي و كيفيت زندگي
چكيده فارسي :
اختلالات روانشناختي مي توانند نقش موثري بر كاهش كيفيت زندگي دانشجويان داشته باشند. با توجه به اهميت اين موضوع اين مطالعه با هدف پيش بيني علائم شخصيت مرزي بر اساس تنظيم شناختي هيجان و تجارب آسيب زاي دوران كودكي در دانشجويان انجام شد. پژوهش حاضر همبستگي بود. جامعه آماري اين مطالعه شامل دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد تبريز در سال 1401 بود. نمونه اين مطالعه شامل 94 دانشجو بود كه به روش در دسترس مشاركت داشتند. به منظور جمع-آوري داده ها از مقياس شخصيت مرزي (STB)، پرسشنامه سبك هاي تنظيم شناختي هيجان (گارنفسكي و كرايج، 2006) و پرسشنامه تجارب آسيب زاي دوران كودكي استفاده شد. تحليل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 و آزمون هاي آماري همبستگي پيرسون و رگرسيون انجام شد. نتايج نشان داد كه تجارب آسيب زاي دوران كودكي با علائم شخصيت مرزي رابطه مثبت و معنادار دارد، در واقع افزايش نمره در تجارب آسيب زاي دوران كودكي منجر به علائم شخصيت مرزي مي شود. نتايج نشان داد كه تنظيم هيجان سازش نايافته با علائم شخصيت مرزي رابطه مثبت و معنادار دارد، در واقع افزايش نمره در تنظيم هيجان سازش نايافته منجر به علائم شخصيت مرزي مي شود. نتايج نشان داد كه تنظيم هيجان سازش يافته با علائم شخصيت مرزي رابطه منفي و معنادار دارد، در واقع افزايش نمره در تنظيم هيجان سازش سازش يافته منجر به كاهش علائم شخصيت مرزي مي شود. همچنين نتايج تحليل رگرسيون نشان داد كه هر سه متغير بر اساس ضريب R2 در مجموع 27 درصد از واريانس متغير علائم شخصيت مرزي را در دانشجويان تبيين مي كنند. در مجموع مي توان نتيجه گرفت كه تجارب آسيب زاي دوران كودكي و دشواري در تنظيم هيجان نقش موثري بر علائم شخصيت مرزي دارند و مي بايست جهت بهبود كيفيت زندگي دانشجويان به مداخلات روانشناختي جهت كاهش علائم روانشناختي توجه گردد.