علل، پيامدها و شيوع جرم و آسيب‌هاي زيست محيطي از منظر جرم شناسي سبز

بحث محيط زيست و بحران‌هاي ناشي از آلودگي آن، مسئله‌اي مي‌باشد كه همه جهانيان را به فكر وا داشته است. چرا كه محط زيست ارتباط تنگاتنگ با حيات و سلامت انسان‌ها داشته و آلودگي آن زندگي همه جانداران را تهديد خواهد كرد تا جايي كه بسياري از انواع بيماري‌هاي جسمي و رواني به ويژه در شهرهاي بزرگ ناشي از همين آلودگي‌ها بوده و انسان‌ها در معرض مرگ تدريجي قرار گرفته‌اند. جرم‌شناسي در بخشي از مطالعات خود بر مسئله محيط زيست متمركز شده است و در شاخه‌اي نوين با عنوان جرم‌شناسي سبز به اين مقوله پرداخته است. از ديدگاه جرم‌شناسي سبز، بسياري از منابع و معيارهايي كه در گذشته براي جرم‌انگاري آسيب‌هاي زيست محيطي به كار رفته شده است توانايي حمايت از ارزش‌هاي اساسي محيط زيست را ندارد از اين رو شاهد وقوع رو به افرايش آسيب‌هاي زيست محيطي مي‌باشيم. آسيب‌هاي زيست محيطي جلوه‌هاي بارز خود را در جرايم زيست محيطي مي‌يابند و دايره شمول جرايم زيست محيطي كه هرگونه فعل زيانبار به محيط زيست را فرا مي‌گيرد، ماهيت متفاوتي در مقايسه با ديگر جرايم دارد و به واسطه‌ي ماهيت پيچيده و چند بُعدي خود شناخت آن نيز مشكل است. اين پيچيدگي تا جايي است كه جرم‌شناسان را به ايجاد يك شاخه مطالعاتي جديد با عنوان جرم‌شناسي سبز يا جرم‌شناسي زيست محيطي رهنمون ساخته است. مطالعه جرم‌شناسي سبز روي علل آسيب و جرم زيست محيطي عبارت است از تخطي از قانون زيست محيطي موجود (مدني، جزايي و نظارتي) كه براي حفظ سلامتي، ايمني و بقاي انسان‌ها، منابع طبيعي و اكوسيستم‌ها تنظيم شده است. مطالعه جرم‌شناسان سبز درباره علل آسيب و جرم زست محيطي تا حد زيادي با پيامدها و شيوع جرم و آسيب‌هاي زيست محيطي آميخته است كه در آن سوال اساسي اين است: چه كسي يا چيزي تحت تاثير قرار مي‌گيرد، تخريب مي‌شود و يا به طريقي منفي تحت تاثير قرار مي‌گيرد و تا چه حد؟ اين سوالات ضروري درباره قرباني هستند. در اينجا جرم‌شناسان سبز توجه را به سمت تاثيرات روي اكوسيستم‌ها و به طور كلي سياره و هچنين تاثيرات به طور ويژه وضعيت حقوقي و مشكلات جانداران غير انسان معطوف كرده‌اند و همچنين تاثيرات نامتناسب روي مردم محروم يا تحت حمايت خاص مثل زنان، كودكان و افرادي با وضعيت اقتصادي و اجتماعي پايين‌تر.