بررسي دانش پايه دانشجومعلمان رشته آموزش ابتدايي پرديس شهيد باهنر اصفهان در مورد برخي از مفاهيم اصلي علوم تجربي

يكي از مهم‌ترين دشواري‌هاي آموختن علوم به دانش‌آموزان وجود دانش قبلي متعارض با دانش پذيرفته شده مرتبط با مفاهيم علمي است. معمولا اين نوع دانش در برابر تغيير مفهومي مقاوم است و مانع مي‌شود دانش‌آموز مفاهيم جديد را ياد بگيرد. معلمان علاوه بر تسلط در استفاده از شيوه‌هاي مناسب به منظور تسهيل چنين تغييري مي‌بايست قبل از هر چيز خودشان بر دانش علمي پايه تسلط داشته باشند و دچار ايده‌هاي نادرست متناقض با دانش معتبر علمي نباشند. در اين مطالعه با استفاده از ابزاري به نام كاونده مفهومي، دانش پايه بيش از ۴۰۰ نفر از دانشجومعلمان رشته آموزش ابتدايي دانشگاه فرهنگيان مورد بررسي قرار گرفت و استدلال‌هاي دانشجويان در مورد درك علمي آن‌ها در زمينه چند مفهوم اصلي و مهم علوم طبيعي (شامل دو قلمرو علوم زيستي و علوم زمين-فضا) مستند شدند. با دسته‌بندي و مقايسه استدلال‌هاي مذكور با مطالعات انجام شده قبلي به اين نتيجه رسيديم كه دانش پايه تخصصي دانشجومعلمان در مورد مفاهيم اصلي علمي تا حد قابل توجهي ضعيف و با دانش صحيح علمي در تعارض است و دروس آموخته شده ايشان در دوره متوسطه قبل از ورود به دانشگاه و دروس دانشگاهي مانند آموزش علوم ۱ به دلايل مختلف نتوانسته‌اند موجب درك صحيح مفاهيم بنيادي در قلمرو علوم طبيعي بشوند. بنا بر پيشنهادهاي نويسندگان بازنگري در برنامه درسي رشته آموزش ابتدايي در دانشگاه فرهنگيان و كارآمد كردن سرفصل‌هاي درس آموزش علوم ۱ در كنار تامين منابع آموزشي به ويژه تدوين و ترجمه كتب درسي دانشگاهي براي رفع اين معضل راه‌گشا خواهند بود.