تاثير انديشه اسلامي در جايگاه اجتماعي زن ايراني نسبت به عصر ساساني

به دليل تفاوت و در عين حال تناسبي كه براساس خلقت، بين جنس زن و مرد وجود دارد، هر كدام در طول تاريخ، نقشي را بر عهده داشته‌اند. يكي از ابعادي كه در نحوه زندگي اجتماعي، خانوادگي و حتي فردي زنان موثر بوده است، مسئله دين مي‌باشد كه باعث گرديده جايگاه و نقش زنان در جوامع متفاوت باشد. لذا به سبب تفاوت‌هايي كه بين زن و مرد وجود دارد، رفتارهايي دوسويه و متعارض به صورت افراط و تفريط نسبت به زنان روا داشته‌اند، به شكلي كه گاه زن را از سطح يك انسان بالاتر برده و مورد پرستش قرار گرفته و گاه او را به اندازه‌اي تنزل داده‌‌اند كه از مقام انساني پايين‌تر آورده شده است. بنابراين مي‌توان ادعا كرد كه يكي از دلايل تعارض و رفتارهاي متفاوت نسبت به زنان، تاثير تعاليم و تفكرات ديني و اجتماعي در بين جوامع انساني بوده كه نمونه بارز اين اديان، آئين زرتشتي در عصر ساساني مي‌باشد كه در ابعاد مختلف خانوادگي، اجتماعي و فردي زنان را محدود و محروم از بسياري از مناسبات مي‌نموده است. هدف از اين پژوهش، بررسي تاثير انديشه اسلامي در ابعاد گوناگون جايگاه اجتماعي زن ايراني است. در اين نوشتار به روش توصيفي ـ تطبيقي با رويكرد دين‌شناختي به بررسي مساله ياد شده در تاريخ فرهنگ و تمدن ايران پرداخته شده است و در نتيجه چنين مي‌توان بيان داشت كه با ورود اسلام به ايران و ايجاد تحولات ديني، سياسي و اجتماعي، شاهد تغييراتي در وضعيت زنان و ارتقاي جايگاه اجتماعي ايشان و در پي آن، افزايش توانمندي مديريتي و نقش‌آفريني معنوي در پيش‌گيري يا كاهش بحران‌‌هاي اجتماعي بخصوص در حوزه ديني و بعد معنوي جامعه ‌ مي‌باشيم.