شماره ركورد كنفرانس :
5344
عنوان مقاله :
تشخيص و توصيف فناوريهاي مديريت دانش مطابق با پشتيباني آنها براي استراتژي
عنوان به زبان ديگر :
Identify and describe knowledge management technologies according to their support for strategy
پديدآورندگان :
زارع زهرا دانشكده علوم انساني، دانشگاه علم و هنر، يزد , شاكريان حامد دانشكده اقتصاد و حسابداري و مديريت، دانشگاه آزاد اسلامي، تبريز، آذربايجان شرقي
كليدواژه :
مديريت دانش , فناوري منجر به استراتژي , فناوريهاي ارتباطي , عمليات اطلاعاتي , فهرستسازي.
عنوان كنفرانس :
دهمين همايش ملي مطالعات و تحقيقات نوين در حوزه علوم انساني ، مديريت و كارافريني ايران
چكيده فارسي :
هدف: هدف از اين مقاله تشخيص و توصيف فناوريهاي مديريت دانش (كه به اختصار KM ناميده شده است) مطابق با پشتيباني آنها براي استراتژي است. طراحي/ روششناسي/رويكرد: اين مقاله از روش توسعه پايگاه شناختي به منظور توصيف روابط بين فناوري، مديريت دانش(KM) و استراتژي استفاده ميكند و دستهبندي فناوريهاي فعلي مديريت دانش(KM) را بر اساس اين روابط انجام ميدهد. پايگاهشناختها مشخصات رسمي از مفاهيمي در يك دامنه و روابط بين آنها است، و به منظور تسهيل دركي مشترك و اشتراكگذاري دانش مورد استفاده قرار ميگيرد. اين مطالعه به طور ويژه بر روي دو زير دامنه از حوزه مديريت دانش (KM) تمركز كرده است: استراتژيهاي مديريت دانش(KM) و فناوريهاي مديريت دانش(KM). يافتهها: استراتژي مديريت دانش (KM) داراي سه معنا در پيشينه پژوهش است: رويكردي براي مديريت دانش(KM)، استراتژي دانش، و پيادهسازي استراتژي مديريت دانش(KM). همچنين، فناوريهاي مديريت دانش(KM)، به پشتيباني استراتژي از طريق ابتكارهاي مبتني بر استراتژيهاي خاص دانش و رويكردهايي براي مديريت دانش(KM) ميپردازد. اين مطالعه به مشخصسازي وجه تمايز بين سه نوع فناوري مديريت دانش(KM) خواهد پرداخت: اجزاء فناوريها، برنامههاي كاربردي مديريت دانش(KM)، و برنامههاي كاربردي كسب و كار اين سه مورد هستند. تمامي اين موارد را ميتوان از نظر «ايجاد»و «انتقال» استراتژيهاي دانش، و «شخصيسازي»و «تدوين» رويكردهايي براي مديريت دانش (KM) توصيف كرد. محدوديتها و مفاهيم تحقيق: چهارچوب حاصلشده نشان ميدهد كه فناوريهاي مديريت دانش (KM) را در زمينه ابتكارهاي عملياتي بهتر ميتوان مورد تجزيه و تحليل قرار داد، و بهتر از استفاده از رويكردهاي رايجي است كه آنها را با فرآيندهاي دانش مرتبط ميسازد. ابتكارهاي عملياتي مديريت دانش سبب فراهمسازي عناصر متني وابسته بقراين و عناصر پيشزمينهاي ضروري به منظور توضيح فناوري اتخاذي و استفاده از آن است. مفاهيم كاربردي: اين چهارچوب نشاندهنده سه حالت جايگزين براي اتخاذ فناوريهاي مديريت دانش سازماني است: توسعه سفارشي سيستمهاي مديريت دانش براي اجزاي فناوري در دسترس، خريد برنامههاي كاربردي مختص مديريت دانش، يا حريد برنامههاي كاربردي كسب و كار محور كه قابليتهاي مديريت دانش در آنها جاسازي شده است. همچنين ليستي از فناوريهاي متناسب و معيارهاي كافي براي انتخاب هر يك از موارد را فراهم ميسازد. اصالت/ ارزش: در ميان بسياري از مطالعاتي كه براي تجزيه و تحليل نقش فناوري اطلاعات در مديريت دانش صورت گرفته است، مشاركت با استراتژي تا به حال ناديده گرفته شده است. اين مقاله سعي در پر كردن اين خلاء دارد، بدين منظور كمكهاي گوناگوني را از طريق تعريفي واضح از مفهوم و نمايش روابط به شكل تصويري يكپارچهشده ارائه خواهد داد. استفاده از پايگاه شناخت، به عنوان يك روش جايگزين براي محصولات مصنوعي نيز، امري غير معمول در حوزه مقالههايي با اين موضوع است.