تحليل و بررسي وضعيت حقوقي كراوات در قانون مدني ايران

از آنجاييكه تاريخ و فرهنگ با موضوعيت تمدن از اصالت وجودي خاصي برخوردار هستند لذا به نحوي از انحاء با هم تعريف مي‌شوند بصورتي كه حضور يكي با غيبت ديگري معنا و مفهومي ندارد از اين رو در هر دوره تاريخي شاهد فرهنگ و تمدن خاص همان دوره هستيم. بعنوان مثال در دوره قبل از انقلاب تمدن شاهنشاهي و در دوره بعد از انقلاب تمدن اسلامي، اصولاً اصالت و هويت مقوله‌هايي نيستند كه بخواهيم آنها را بصورت دست آويزي، دستخوش حوادث نموده و يا مخدوش، معدوم و امحاء نماييم. هر چه باشند پس از چند هزار سال از اعماق خاك متولد شده و از زبان ساير ملل نقل و قول مي‌شود. دفينه‌هايي كه از درون زمين و خاك كشف و بيرون آورده مي‌شوند بيانگر هويت و اصالت فرهنگي، اجتماعي فردي و جمعي خاص همان سرزمين هستند. مطلع سخنم را با اين بيت آغاز كنم. چون چنان بوديم بوديم آنچنان چون چنين گشتيم گشتيم اين چنين. زماني نام ايران در مشرق زمين مظهر جلال و جبروت و نيز موجب فخر و مباهات بود. نامي پرآوازه كه قدرتهاي بزرگ آن زمان در طول تاريخ به جهت عظمت و حشمت از موضع تعظيم و تكريم بر مي‌آمدند و حتي در جاي خود متوقف مي‌شدند اين ايستايي به جهت نام بلند آوازۀ ايران و ايرانيان بود كه خود گوياي ناگفته‌هاست. و كمتر كسي ميتواند وضعيت مسبوق به سابق ايران را توصيف نمايد. اوج شكوه و اقتدار ايران و ايراني بصورتي بود كه نام ايران بر تارك جهان مي‌درخشيد. بازنماي سپهر سياست و وسعت قلمرو حاكميت و تماميت ارضي ايران برگ زريني است كه مي‌توانيم به آن استناد كنيم. با وجود اين سند به وضوح در مي‌يابيم كه ايران از چه جايگاه رفيعي برخوردار بوده لذا بهتر است در يك دورۀ بازبيني ببينيم كه ديروز كجا بوديم، امروز كجا هستيم و فردا به كجا خواهيم رسيد؟ آيا اين تقدير است يا تقصير؟ اين تبديل وضعيت سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي موجب شده تا جايگاه ايران در ميان ساير ملل جنبۀ فكاهي به خود بگيرد و اين اقتدار، شأن و شوكت ايران و ايراني نيست. امروز تاريخ و زمان نشان مي‌دهد كه چه مللي كاشف سيارات و كرات بوده و آسمان را تسخير كرده، ماه پيمايي و مريخ نوردي كردند؟ آيا جوامع غربي مانع پيشرفت و تعالي ايران بوده اند يا اينكه رويكرد و رويه‌هاي خود ايرانيان باعث تنزل و ركود ايران شده است؟ به نظر مي‌رسد كه سبب اقوي از مباشر باشد؛ يعني اينكه مسبب اصلي ايرانيان هستند. زيرا راز عقب ماندگي و عقب نگه داشتن ايران و ايرانيان درون سازماني است. از قراردادهاي ننگين شاهان بي كفايت كه مؤيد اين مطلب هستند گرفته تا خرافه پرستيها و مقدس مآب‌هاي افراطي. براي مثال نمونه‌هاي زيادي وجود دارد؛ اما تاريخ و كراوت دو مقوله اي هستند كه در اين مقاله علمي پژوهشي به آن مي‌پردازيم. مولانا مي‌فرمايد : داني كه چرا چنين مجازات شديم ناكرده گنه چنين مكافات شديم گشتيم خردو دار زديم دانش را در بند اسير صد خرافات شديم. خداوند احتمال سركشي و طغيانگري انسان را در قرآن به صراحت بيان فرموده است چه برسد به مفاهيم اجتماعي، مباني فرهنگي و يا بنيادهاي سياسي. در سوره عاديات آيه6 فرموده : ان الانسان لربه لكنود. همانا كه انسان در برابر پروردگارش بسيار ناسپاس است. اين ناسپاسي تا جايي پيش مي‌رود كه هم وجود خداوند جل جلاله كه واجب الوجود است و هم وجود انبياء الهي را انكار مي‌كند. در سورۀ انبياء آيه50 مي‌فرمايد : «و هذا ذكر مبارك انزلناه أفانتم له منكرون». اين قرآن كتابي پر از نصايح، تذكرات و بركات است كه ما آن را فرستاديم آيا شما آن را انكار خواهيد كرد؟