شناسايي و رديابي مولكولي كلني هاي زنبورعسل با مقاومت ژنتيكي نسبي به آلودگي جرب واروا

امروزه، آلودگي به جرب واروآ، جدي ترين تهديد و چالش براي صنعت پرورش زنبورعسل محسوب مي شود. جهت اجتناب از پيامدهاي منفي روش‌هاي شيميايي براي مبارزه با اين جرب، روش‌هاي جايگزين مطمئن تري نياز است و آن هم استفاده از سويه-هاي ژنتيكي مقاوم و برنامه هاي انتخاب براي ايجاد كلني‌هاي با مقاومت ژنتيكي نسبي بر عليه جرب واروا مي باشد. با اين سناريو تحقيقاتي، در كلني زنبورعسل چندين ساز و كار ذاتي فيزيولوژيكي و رفتاري وجود دارد كه مي تواند معماري ژنتيكي مقاومت بر عليه جرب واروا در زنبورعسل را نشان دهد. بدين منظور، هدف از پژوهش حاضر، شناسايي چند شكلي هاي تك نوكلئوتيديSNP)) در ژن كانديداي شناسايي شده تأثيرگذار بر رفتارهاي دفاعي زنبورعسل در مقابل جرب واروا مي باشد. بر اساس اين انگيزه پژوهشي، در مجموع، تعداد 10 شفيره زنبور نر از كلني‌هايي كه براي حساسيت و مقاومت آستانه اي به جرب واروا در تعيين فنوتيپ داشتند ( 5 نمونه حساس و 5 نمونه مقاوم)، براي ادامه آزمايش انتخاب شدند. معيار انتخاب اين كلني‌ها از طريق بررسي درصد ميزان آلودگي شفيره هاي نر به جرب واروا و ارزيابي چندين صفت مرتبط با رفتارهاي بهداشتي بود. استخراج DNA ژنومي بر پايه روش آزمايشگاهي CTAB انجام و سپس با روش نانومتري تعيين كميت و كيفيت شد. در ادامه، واكنش زنجيره پلي مراز بر اساس آغازگرهاي اختصاصي ناحيه پروموتور ژن كانديداي D2-like dopamine(DOP3) انجام شد. محصولات با كيفيت PCR براي كل نمونه ها براي انجام توالي يابي سانجربه كشور چين ارسال گرديد. پس از حصول داده هاي خام و كيفيت سنجي مربوطه، نتايج همرديفي و مقايسه توالي هاي نوكلئوتيدي بين زنبوران حساس و مقاوم سه منطقه 115 تا 123 و نوكلئوتيد 304 از توالي نوكلئوتيدي خاص را شناسايي كرد. با توجه مشاهدات، جهت كاربردي منطقه اول پلي مورف ژنومي در شناسايي زنبوران حساس و مقاوم به واروا، انجام آزمايش با افراد بيشتر مورد نياز است. اما، در منطقه دوم(نوكلئوتيد 304)، چندشكلي تك نوكلئوتيدي A/G مي تواند كانديد بعنوان يك بيوماركر تكرارپذير باشد.اين پژوهش افقهاي جديد براي شناسايي مولكولي كلني‌هاي با مقاومت ژنتيكي به واروا و درك معماري اين صفت مهم را پيش روي محققان قرار خواهد گذاشت.