شماره ركورد كنفرانس :
5348
عنوان مقاله :
رويكردهاي مبدأمدار و مقصدمدار در ترجمۀ انگليسي عناصر مقيد به فرهنگ در «قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران»
پديدآورندگان :
رضائيان دلوئي محمدرضا دانشگاه بيرجند
كليدواژه :
فرهنگ , عناصر مقيد به فرهنگ , رويكردهاي مبدأمدار , رويكردهاي مقصدمدار , ترجمۀ قانون اساسي ايران
عنوان كنفرانس :
چالش هاي ترجمه در سيستم هاي قضايي متفاوت - متون رسمي، حقوقي، سياسي، رسانه اي(فرانسه - فارسي-عربي)
چكيده فارسي :
فرهنگ يكي از مهمترين مؤلفههاي تأثيرگذار در فرايند و محصول ترجمه است. «عناصر مقيد به فرهنگ» آن دسته از اصطلاحاتياند كه انتقال آنها از متن مبدأ به متن مقصد براي مترجم پرچالش است. اين عناصر شامل گياهان، جانوران، غذاها، لباسها، آداب و رسوم، عادتها و تفريحات و مراسم مذهبي است. مترجم در انتقال اين عناصر به زبان مقصد، به طور همزمان، هم بايد به تفاوتهاي فرهنگي دو زبان احترام بگذارد و هم ترجمهاي قابل فهم براي خوانندۀ زبان مقصد توليد كند. در ترجمۀ اسناد رسمي، قراردادها و مكاتبات تجاري، ترجمۀ اصطلاحات حقوقي مقيد به فرهنگ دشواريهاي دوچندان ايجاد ميكند زيرا دقت در انتقال بار معنايي و تفاوتهاي ظريف معنايي كلمات در اين نوع متون، مهمتر است. صاحبنظران مطالعات ترجمه براي حل مشكلات ترجمۀ عناصر مقيد به فرهنگ راهكارهاي گوناگوني پيشنهاد كردهاند. اين راهكارها در دو دستۀ كلي «حفظ عنصر فرهنگي متن مبدأ» و «جايگزيني عنصر فرهنگي با عنصر فرهنگي مقصد» قرار ميگيرند. عوامل متعددي چون هدف ترجمه، نوع متن، مخاطب ترجمه، سفارشدهنده، جايگاه ترجمه و مترجم در جامعۀ مقصد و ملاحظات عقيدتي در انتخاب اين راهكارها تأثيرگذار است. هدف از اين پژوهش، بررسي راهكارهاي ترجمۀ عناصر مقيد به فرهنگ در ترجمۀ انگليسي «قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران» بود. ترجمۀ انگليسي سفارت ايران در لندن (1995) انتخاب شد. تعداد 45 عنصر مقيد به فرهنگ به طور تصادفي از اصول قانون اساسي انتخاب و معادل انگليسي آنها از ترجمۀ ذكرشده استخراج و در جدولي ثبت شد. براي تعيين راهكارهاي ترجمۀ عناصر مقيد به فرهنگ، از مدل فرانكو ايگزلا (1996) استفاده شد. اين مدل 11 روش براي ترجمه پيشنهاد ميدهد و اين روشها را در دو دستۀ كلي «حفظ» و «جايگزيني» قرار ميدهد. نتايج نشان داد در ترجمۀ انگليسي، براي پر كردن خلأ معنايي، گرايش بيشتر به سمت جايگزيني عناصر مقيد به فرهنگ قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران با اصطلاحات زبان انگليسي بوده است و در نتيجه، ترجمه بيشتر مقصدمدار است تا مبدأمدار. بنابراين، ميتوان نتيجه گرفت كه مترجم نتوانسته ظرايف معنايي اصطلاحات مقيد به فرهنگ متن مبدأ را به زبان مقصد منتقل كند زيرا در اين حالت، ممكن بوده درك ترجمۀ انگليسي براي خوانندۀ مقصد دشوار شود.