شماره ركورد كنفرانس :
5352
عنوان مقاله :
روش شناسي ابن هيثم
پديدآورندگان :
نصيري قيداري سعداله دانشكده فيزيك، دانشگاه شهيد بهشتي
كليدواژه :
روش شناسي , ابن هيثم , فيزيك نور , آزمايش و استدلال علمي
عنوان كنفرانس :
سومين همايش ملي ابن هيثم و نور
چكيده فارسي :
در دومين همايش بين المللي ابن هيثم و نور در سال 1398 به موضوع جايگاه و اثر بخشي عميق ابن هيثم بر تاريخ تحول علم اپتيك و همچنين بر محتواي علمي كتاب المناظر بطور اجمال اشاره كردم. در آن مقاله جايگاه ابن هيثم را در گذر از علم اپتيك كلاسيك به اپتيك جديد با نقش ماكس پلانك در گذر از علم مكانيك كلاسيك به مكانيك كوانتومي مقايسه كردم و بر اين نكته كه علم و فناوري ميراث مشترك همه انسانها است تاكيد كردم. مثلا اگر امروز شاهد يك دانش نظري و عملي جامع در حوزه فيزيك نور هستيم، نبايد آنرا به نفع يك تمدن و مقطع خاصي از تاريخ تحول اين دانش ويا تعداد محدودي از افراد و دانشمندان مصادره كنيم. نقش ابن هيثم در تحول اين دانش در مقطع تاريخي خودش كمتر از اسنل، نيوتن، هويگنس، فرنل، ماكسول، انيشتن و ديگر نامداران اين حوزه نبوده است. مي دانيم كه مكانيك كوانتومي يكي از موفقيت آميزترين نظريات بشري در تاريخ علم است. اين كشف مهم را به درستي بايد به ماكس پلانك نسبت دهيم. ولي اگر تلاشهاي بسيار مهم قبل از پلانك يعني افرادي مثل كيرشهوف، بولتزمان، ماكسول، هرتز، بالمر، ريدبرگ، رونتگن، بكرل، زيمن، ماري كوري، بورگمن، راترفورد در پايه ريزي ساختمان عظيم مكانيك كوانتوني و بعد از پلانك يعني افرادي مثل انيشتن، زومرفلد، بوهر، دوبروي، پأولي، هايزنبرگ، بورن، اهرنفست، شرودينگر، فرمي، ديراك، بوز، جردن، گود اسميت، اولن بك، اسليتر، گاموف، بته، هارتري، فوك، لندن، هايتلر،پائولينگ و ليست بلند بالايي ازديگر نوابغ را در توسعه و تكميل آن ناديده بگيريم، كار پلانك در همان سال 1900 در نطفه مي ماند. مي توان به جرات و بدون اغراق نقش ابن هيثم در پيدايش علم اپتيك جديد را با نقش پلانك در پيدايش مكانيك كوانتومي قياس نمود. البته در اينجا قصد پرداختن به محتواي علمي آثار متعدد ابن هيثم در حوزه هاي دانشي مختلف را ندارم. هدف اصلي اين مقاله معطوف به روش شناسي ابن هيثم در مواجهه با پديده هاي علمي است. ابن هيثم 200 سال پيش از راجر بيكن، بنيان گذار روش شناسي نوين است كه دنياي نوين پژوهش را از دنياي كهن جدا مي كند. ابن هيثم اين دانشمند و فيلسوف نامدار دنياي اسلام با روشي كه در آن مشاهده، آزمايش و استدلال علمي جايگزين خصلت غيركمي و غيرهندسي مي گردد، با پديده هاي عالم برخورد مي كند و مسيري متفاوت از نگاه ارسطويي پيش مي گيرد. ديدگاهي كه قرن ها بعد توسط فلاسفه و دانشمندان نوانديش به سيطره سده هاي مختلف تفكر ارسطويي در قرون وسطي را خاتمه مي دهد. نمونه ارزشمند اين ديدگاه مساعي او در بيان فرآيند ابصار و سازوكار ديدن در كتاب المناظر است. پرداختن به اجزاء تشكيل دهنده چشم، تحليل دقيق هندسي اين اجزاء، توضيح خواص فيزيكي، آناتومي و فيزيولوژي چشم و سپس تشريح دقيق مراحل ايجاد ادراك بصري، همه و همه نشانگر روش شناسي نوين ابن هيثم است كه در عصر جديد و برخلاف شواهد تاريخي، عمدا يا سهوا به نام راجر بيكن دانشمند انگليسي سدۀ 13ميلادي ثبت شده است.