تاثير نكول بدهي و كيفيت حسابرسي بر اظهارنظر غيرمقبول حسابرسي

از آنجايي كه مديران واحدهاي تجاري همواره تلاش مي كنند تا عملكرد خود را از طريق دريافت گزارش حسابرسي تعديل شده (غير مقبول) يا نشده (مقبول)، مثبت جلوه دهند، لذا با وجود حسابرسي با كيفيت، علي الخصوص زماني كه تأمين مالي به صورت بدهي انجام مي شود، نقش حسابرسي در كنترل و دستكاري اقلام تعهدي و در نتيجه گزارش سودهاي مديريت شده توسط مديران، از اهميت ويژه اي برخوردار است، لذا هدف پژوهش حاضر بررسي تأثير نكول بدهي و كيفيت حسابرسي بر اظهار نظر غيرمقبول حسابرسي مي باشد. جامعه آماري پژوهش حاضر را كليه شركت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تشكيل مي دهد. روش پژوهش حاضر از نظر طبقه بندي بر مبناي هدف، كاربردي و همبستگي بوده كه در مباني نظري و پيشينه پژوهش از راه كتابخانه، مقاله و اينترنت جمع آوري شده و در رد يا اثبات فرضيه هاي پژوهش با بكارگيري روش هاي آماري مناسب، از استدلال استقرايي تعميم نتايج استفاده شد. در آمار توصيفي مشخص شد كه نكول بدهي بيشترين ميانگين و اظهار نظر غيرمقبول حسابرسي كمترين ميانگين را دارند. ضريب همبستگي پيرسون براي تعيين همبستگي بين متغيرهاي مدل استفاده گرديد. با توجه به مقادير به دست آمده، مشخص شد كه در تمام موارد، همبستگي ها معني دار مي باشند. اما شدت همبستگي ها كمتر از مقداري است كه احتمال وجود همخطي در مدل وجود داشته باشد. بر اساس نتايج بدست آمده بين نكول بدهي و اظهار نظر غيرمقبول حسابرسي رابطه معناداري وجود دارد. بين نكول بدهي و كيفيت حسابرسي با اظهار نظر غير مقبول حسابرسي رابطه معناداري وجود دارد.