بررسي رويكرد روان شناختي حسابداران ادارات منطقه آزاد اروند در بهبود عملكرد كاري و پيشرفت شغلي

Psychological investigation of Arvand Free Zone office accountants in improving work and job performance

در شرايط جوامع مدرن و بحران‌هاي اقتصادي براي اتخاذ تصميم‌هاي مديريتي بهينه و دستيابي به توسعه پايدار، حسابداران بايد از شايستگي‌هاي حرفه‌اي و روان‌شناختي كافي برخوردار باشند. شناخت مهارت ها در كنار سلامت رواني حسابداران مي‌تواند منجر به ارائه گزارشگري حرفه‌اي و صادقانه شود و از طريق تخصيص بهينه منابع باعث شكوفايي اقتصادي جوامع خواهد شد. سلامت رواني حسابداران مي‌تواند بر عملكرد شغلي آنها مؤثر باشد. پژوهش حاضر از لحاظ فرايند اجرا كمي، از لحاظ نتيجه كاربردي و در حوزه پژوهش هاي اثباتي قرار مي گيرد. همچنين پژوهش از حيث هدف توصيفي-پيمايشي و از منظر جمع‌آوري داده‌ها ميداني است. براي سنجش و اندازه‌گيري متغيرهاي خودكارآمدي، عملكرد شغلي، سلامت روان حسابداران به ترتيب از پرسشنامه‌هاي استاندارد شرر و همكاران (1982)، هرسي و گلداسميت (1981)، سلامت عمومي روان گلـدبرگ (۱۹۷۲) استفاده شد. روايي و پايايي اين پرسشنامه‌ها از طريق روايي صوري و آلفاي كرونباخ، پايايي تركيبي و اشتراكي تائيد شد. جامعه آماري شامل 350 حسابدار شاغل در ادارات منطقه آزاد اروند است كه مطابق جدول كرجسي و مورگان 200 نفر از آنها به عنوان نمونه آماري انتخاب و در پژوهش مشاركت داشته‌اند. نتايج بيانگر تاثير مستقيم و معنادار خودكارآمدي بر عملكرد شغلي، خودكارآمدي بر سلامت روان، حسابداران است . اين پژوهش از نوع پژوهش هاي همبستگي است معادلات. تحقيقات همبستگي را مي‌توان بر حسب هدف به سه دسته تقسيم كرد: الف) مطالعه همبستگي دو متغيري، ب) تحليل رگرسيون، ج) تحليل ماتريس همبستگي يا كوواريانس. از جمله تحقيقاتي كه در آنها ماتريس همبستگي يا كوواريانس تحليل مي‌شود، تحليل عاملي و تحليل مدل معادلات ساختاري است. ابزار گردآوري داده‌ها در اين پژوهش پرسشنامه استاندارد خودكارآمدي(شرر و همكاران،1982)، عملكرد شغلي (هرسي و گلداسميت، 1981) و سلامت عمومي (گلدبرگ و هيلر، 1979)، است كه روايي محتوايي و صوري اين پرسشنامه ها بارها در پژوهش‌هاي گذشته سنجيده شده است. اهميت محدود كردن بازه زماني تحقيق از آنجايي است كه تفسير نتايج را راحت و قابليت اتكايي آنها را ارتقا مي دهد. بنابراين اين تحقيق مي‌تواند باعث بروز پاسخ‌هاي رفتاري مثبت و كاهش فشار رواني شده و احساس مفيد بودن و ارزشمندي را در آنها افزايش ‌مي‌دهد، در نتيجه كيفيت كار و عملكرد شغلي آنها بهبود و سلامت سيستم حسابداري افزايش مي‌يابد.