كليدواژه :
صوفيه , اهل تصوف , عقايد صوفيه , عقل , عقل و عشق , حجتِ باطني , تحقير عقل , خِردستيزي , خِردستيزي متصوفه.
چكيده فارسي :
جدالِ اصحاب عقل و اصحاب عشق از كهنترين نزاعهاي موجود در عالم اسلام است كه شعله اين نزاع و منازعه هنوز و هماره فروزان است. بهرغم آنكه عقل در آموزههاي قرآني - اسلامي، شأن و جايگاهي بلند و بيبديل دارد و در منابع ديني، حجتِ باطني معرفي و به بهترين بيانها ستوده شده است، اهل تصوف، عقل را از سرِ نكوهش، بوالفضول و عاجز از درك حقيقت هستي و بلكه حجابِ اكبر و عِقال انگاشتهاند و در مقابلْ عشق را اِكسير اَعظم و طبيب تمام امراض خوانده و برتر از عقل مينشانند. در همين راستا، اصحاب عشق و اهل تصوف، پوييدنِ صراط كمال و معرفت به پاي چوبينِ استدلال را نقد و نكوهش كرده و بر اين باورند كه نيل به معرفت حقيقي خداوند تنها به مدد ذوق و اشراق و با شهودِ عرفاني ممكن است. آنها نهتنها تحصيل علوم نقلي و عقلي را عَبث و عاري از ارزش ميانگارند، عقلورزي و اشتغال به علوم رسمي را مانعي در مسير سلوك ميشمارند. از منظر متصوفه، عقل برخواسته از شهود، با معارف برآمده از برهان توافق نداشته و عقل بديهي، نافي اصول و مباني آنهاست. البته، نبايد از نظر دور داشت كه سنجش و اندازهگيري همهچيز با خط كشِ مكاشفات، سبب ميشود تا در مقام عمل از احكام و اصولِ شريعت كه از جانب فقها و بر پايۀ علوم حصولي تعريف شده است، نيز تخطي نمايند. در اين نوشتار پس از معناشناسي واژۀ عقل و تبيين معناي اصطلاحي آن، با استناد و اشاره به آثار و عبارات اقطاب و مشايخ صوفيه در تحقير عقل و علم رسمي و مذمت خردورزي، به اهمّ علل و انگيزههاي عقلستيزي و علمگريزيِ صوفيان پرداخته شده است.