شماره ركورد كنفرانس :
5366
عنوان مقاله :
نقش شرقشناسان در شناخت و معرفي تصوف در غرب
پديدآورندگان :
حسينزاده شانهچي غلامحسن shanechi_1385@yahoo.com دانشگاه آزاد اسلامي، واحد دهاقان
كليدواژه :
تصوف , شرقشناسي , شرقشناسان , عرفانپژوهان , عرفانپژوهي , اسلامشناسي , رونالد نيكلسون
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي تصوف، شاخصه ها و نقدها
چكيده فارسي :
روابط فرهنگي اروپا با جهان اسلام به سدههاي هفتم و هشتم ميلادي بازمي گردد، اما اولين تلاشهاي غربيان براي شناخت و بررسي اسلام در سدههاي يازدهم و دوازدهم ميلادي آغاز شد. تصوف نيز همواره - همانند ديگر ابعاد فكر و فرهنگ مسلمانان - مورد توجه شرقشناسان و اسلامپژوهان غربي بوده است. طبعا همان عوامل عمومي كه موجب پديدآمدن و فعاليت جريان شرقشناسي شد و شرقشناسان را به كاوش در فرهنگ اسلامي واداشت، در رويكرد محققان اروپايي به اين بُعد از تمدن اسلامي نيز مؤثر بوده است. با اين حال، ميتوان دو علت و عامل خاص را در اين رويآوري مهمتر و مؤثرتر دانست: نخست، گستردگي حوزۀ تصوف از حيث زماني، مكاني و موضوعي و دوم، وجود شباهتهايي ميان نحلههاي صوفيانه جهان اسلام با ديگر اديان و نحلههاي غيراسلامي. در تحليلهاي شرقشناسان، گاه تصوف اسلامي عنصري كاملا وارداتي در جهان اسلام تلقي شده كه ريشه در نحلهها و مذاهب پيش از اسلام داشته است و گاه به عنوان عاملي تأثيرگذار بر فرهنگ و ادبيات اروپايي در نظر گرفته شده كه افكار و انديشههاي برخي انديشمندان مسيحي را نيز تحت تأثير قرار داده است. بههر حال، مسلم است كه فعاليتهاي گسترده و انبوهي از سوي شرقشناسان در حوزۀ تصوف و عرفان اسلامي صورت گرفته و آثار فراواني در اين زمينه نگاشته شده است. در اين مقاله، ضمن اشاره به علل و دلايل توجه اروپائيان به عرفان و تصوف اسلامي به بازشناسي و بررسي نقش شرقشناسان و اسلامشناساني چون رونالد نيكلسون، ويليام چيتيك، آنه ماري شيمل و عرفانپژوهان برجستهاي چون ميگل آسين پالاسيوس، فريتز ماير، يوگني ادواردويچ برتلس و... در شناخت و معرفي عرفان و تصوف اسلامي در غرب، پرداخته شده است.