مدل‌هاي عارضه‌يابي سازماني: يك مطالعه تطبيقي

Organizational diagnosis models: a comparative study

به منظور شناسايي اهداف سازمان و ميزان دستيابي به اين اهداف، سازمان‌ها خود را ناگزير به طراحي و اجراي سيستم‌هاي ارزيابي و اصلاح اهداف مورد نظر خود مي‌دانند تا بتوانند موانع و عوارضي كه باعث عدم دستيابي به اهداف مورد نظر شده‌ را شناسايي كنند، كه براي بررسي اين هدف، از سيستم‌ها و مدل‌هاي عارضه‌يابي يا عارضه‌يابي سازماني استفاده مي‌كنند. در اين راستا به منظور مدون كردن طبقه‌بندي و ريشه‌يابي آسيب‌هاي سازماني و رسيدن به يك مدل جامع، مي‌توان از مدل‌هاي مختلف و متعدد عارضه‌يابي سازماني به عنوان ابزاري مفيد براي مديران و مسئولان و پژوهشگران بهسازي سازماني، سود برد. بر همين اساس هدف تحقيق حاضر، مطالعه تطبيقي الگوهاي عارضه‌يابي (عارضه‌يابي) سازماني بود. روش تحقيق حاضر، تطبيقي كيفي مبتني بر استفاده از رويكرد تحليل محتوي بود. جامعه آماري شامل كليه الگوها و مدل‌هاي عارضه‌يابي سازماني و نمونه‌هاي آماري تحقيق از طريق روش نمونه‌گيري نظري انتخاب شده‌اند. روش جمع آوري داده‌ها، به صورت اسنادي بود. نتايج نشان داد در اكثر مدل‌ها، ابعاد ساختار، سيستم‌ها، اهداف و رسالت‌ها، استراتژي‌ها، سبك‌هاي مديريت و رهبري، ارتباطات و توسعه و بهبود مستمر ذكر شده‌اند. همچنين ابعاد مالي، بازاريابي و مشتري‌مداري باعث ايجاد تفاوت بين مدل‌ها شده‌اند.

In order to identify the organization purposes and its level of achievement for this purpose, they consider it necessary for organizations to design and implement evaluation systems and correct their opinion in order to avoid complications that cause them to not achieve their goals. For this purpose, they use organizational diagnosis systems and models. In this regard, in order to codify the classification and rooting of organizational damages and to reach a comprehensive model, it is possible to benefit from various and numerous models of organizational complication detection as a useful tool for managers and officials and researchers of organizational improvement. Accordingly, the aim of this research was the comparative study of organizational diagnosis patterns. The current research method was qualitative comparative based on the use of content analysis approach. The statistical population includes all patterns and models of organizational diagnosis and the statistical samples of the research were selected through the theoretical sampling method. The data collection method was in the form of documents. The results showed that in most models, the dimensions of structure, systems, goals and missions, strategies, management and leadership styles, communication and continuous development and improvement are mentioned. Also, the financial, marketing, and customer orientation dimensions have caused differences between the models