تحليل انتقادي كيفيت يادگيري، كارآمدي تدريس و تعامل شبكه آموزشي شاد بر اساس تجارب زيسته معلمان دوره ابتدايي و متوسطه اول شهر آلوني (استان چهارمحال و بختياري)

Critical analysis of learning quality, teaching efficiency and interaction of Shaad educational network based on the lived experiences of primary and secondary school teachers in Aloni city (Chaharmahal and Bakhtiari province)

هدف: هدف پژوهش حاضر، تحليل انتقادي كيفيت يادگيري، كارآمدي تدريس و تعامل شبكه آموزشي شاد براساس تجارب زيسته معلمان دوره ابتدايي و متوسطه اول شهر آلوني است. اين پژوهش از نظر هدف كاربردي مي‌باشد. روش بررسي: اين پژوهش از لحاظ روش به صورت كيفي و با استفاده از راهبرد پديدارشناسي كرسولي انجام شده‌است. مشاركت‎كنندگان در اين پژوهش شامل 25 معلم دوره ابتدايي و متوسطه اول شهر آلوني بودند كه با استفاده از راهبرد نمونه‎گيري گلوله‎برفي و با رعايت اصل اشباع نظري انتخاب شدند. روش و ابزار گردآوري اطلاعات در‎اين تحقيق، مصاحبه نيمه‎ساختاريافته است. در‎اين مطالعه، در مصاحبه 22 به اشباع نظري رسيد اما براي حصول اطمينان سه مصاحبه ديگر نيز انجام گرفت. تمام مصاحبه‌هاي ضبط شده مكتوب و براساس طرح نظام‌دار داده بنياد كدگذاري شدند. تجزيه و تحليل داده با استفاده از نرم‌افزار MAXQDA و براساس طرح اشتراوس و كوربين انجام گرفت. يافته‌ها: در كدگذاري باز پس از پالايش 50 صفحه مصاحبه، تعداد 84 كد اوليه شناسايي شد و در ادامه در سوالات فرعي كدهاي مشابه مورد طبقه‌بندي قرار گرفت و براي هر طبقه عنواني انتخاب شد. مقوله‌هاي به‌دست آمده از كدهاي باز با هم مقايسه، تركيب و ادغام شدند. در نهايت در كدگذاري انتخابي پس از مرور و بازانديشي در كدگذاري باز و محوري، 7مقوله سطح اول شامل: عدم توجه به يادگيري مشاركتي، عملكردي و مهارت محوري، عدم آموزش كافي معلمان براي تدريس مجازي و برآورده نكردن انتظارات تدريس اثربخش، عدم پشتيباني از دروس عملي، كارگاهي و آزمايشگاهي، آشنايي با انواع نرم‌افزار و تبادل نظر با معلمان باتجربه، تلاش براي كسب دانش و مطالعه و رشد توانايي‌ سيستمي، افزايش تعامل خانواده و مدرسه،معلم-دانش‌آموز و معلم-معلم، عدم تعامل دوطرفه و چهره به چهره براي افراد دخيل در فرآيند آموزش و 5 مقوله سطح دوم كه شامل: عدم توجه به مولفه هاي اثربخش آموزش مجازي، ناكارآمدي تدريس اثربخش، رشد سواد ديجيتالي، علمي و صلاحيت معلم، نبود تعامل دو سويه در آموزش، افزايش تعاملات آموزشي شناسايي شدند. نتيجه‌گيري: باتوجه به يافته‌ها در خصوص كيفيت يادگيري در شبكه شاد، مشكلاتي شناسايي شدند. مقصد و هدف‌نهايي فرآيند آموزش و پرورش اين است كه يادگيري در دانش‌آموزان اتفاق بيفتد. در شبكه شاد به دليل نبودن يادگيري مشاركتي، عملكردي و مهارت‌محور، دانش‌آموزان به يادگيري عميق در مورد مباحث مختلف دست پيدا نكردند و اگر يادگيري هم بوده، يادگيري سطحي بوده است. بهبود عملكرد معلم و تدريس او در شبكه شاد بستگي به آشنايي با انواع نرم‌افزار و تبادل نظر با معلمان باتجربه داشت كه بسياري از معلمان در اين زمينه موفق بودند؛ بسياري از معلمان دغدغه‌مند كه وجدان‌كاري هم داشتند، در خود ديدند براي اينكه تبديل به يك معلم موفق شوند و بتوانند يادگيري عميقي در دانش‌آموزان خود ايجاد كنند، تمام تلاش خود را به كار بردند تا در حوزه سواد ديجيتال دانش لازم را كسب كنند. يادگيري عميق و بازخورد يادگيري به معلم، زماني به بهترين شكل ممكن اتفاق مي‌افتد كه يك تعامل دوطرفه و چهره به چهره بين معلم و دانش‌آموزان وجود داشته باشد. ضعف جدي كه باعث كاهش يادگيري در شبكه شاد شد، اين بود كه اين رابطه و تعامل ناقص بود. يعني تعامل وجود داشت اما يكطرفه بود و بيشتر اوقات معلم صحبت مي‌كرد.