ارتباط بين پايبندي مديران به وظايف سازماني و نحوه عملكرد بهينه آنها از ديد كاركنان

هدف پژوهش حاضر، ارتباط بين ارتباط بين پايبندي مديران به وظايف سازماني و نحوه عملكرد بهينه آنها از ديد كاركنان مي باشد. طرح كلي پژوهش در اين بررسي از نوع تحقيقات همبستگي مي باشد. در تحقيق حاضر جامعه آماري شامل كليه كاركنان شركت پالايش نفت (پالايشگاه) شيراز در سال 1401 مي باشد كه در مجموع ٨٠٠ نفر مي باشند به گونه اي كه اين كاركنان سرپرست و مدير نباشند. براي تعيين حجم نمونه از جدول مورگان و كرجسي (١٩٧٠) استفاده شده است وطبق جدول حجم نمونه ٢٢٠ نفر تعيين گرديد كه به روش نمونه گيري تصادفي ساده، انتخاب شدند. ابزار جمع آوري داده ها، پرسشنامه محقق ساخته مي باشد كه روايي آن توسط اساتيد تاييد شده و پايايي آن از طريق اندازه گيري آلفاي كرونباخ سنجيده شده است. مقدار ضريب آلفاي كرونباخ براي كل پرسشنامه 0/87 بدست آمده كه نشاندهنده پايايي مطلوب پرسشنامه است. به منظور تجزيه و تحليل داده هاي جمع آوري شده از آمار توصيفي و آمار استنباطي استفاده شده است. اين بررسيها نشان مي دهد مديراني كه از سطح پايبندي بالاتري در اين زمينه برخوردار بوده اند نحوه عملكرد بهينه آنها از ديد كاركنان نسبت به ساير مديران مناسب تر بوده است. مديراني كه از سطح پايبندي واطلاعات خوبي از فرايند برنامه ريزي برخوردار بودند، نحوه عملكرد بهينه آنها از ديد كاركنان مناسب تر بوده است. هر چه ميزان پايبندي مديران از وظيفه سازماندهي بيشتر بوده نحوه عملكرد بهينه آنها از ديد كاركنان مناسب تر و مطلوب تري در اين خصوص به چشم مي خورد. عملكرد مناسب مديران در خصوص وظيفه بسيج منابع وامكانات ،باعث گرفتن تصميمات عقلاني از طرف مدير در شرايط گوناگون مي شود. مديراني كه از سطح پايبندي و اطلاعات بيشتر نسبت به وظيفه كنترل و نظارت برخوردارند،از عملكرد هاي بهتري نسبت به مديران ديگر برخوردار مي باشند. هر چه ميزان پايبندي مديران از وظيفه هدايت و رهبري بيشتر بوده نحوه عملكرد بهينه آنها از ديد كاركنان در اين خصوص مناسب تر شده است.