شماره ركورد كنفرانس :
5377
عنوان مقاله :
مقايسه سلول هاي بنيادي مزانشيمي مشتق از غشاي آمنيوتيك و مغز استخوان در تمايز به كارديوميوسيت و بررسي تأثير آنها در درمان موش هاي صحرايي نر در مدل خونرساني مجدد ايسكمي قلبي
عنوان به زبان ديگر :
Comparison of mesenchymal stem cells derived from amniotic membrane and bone marrow in differentiating into cardiomyocyte and investigating their effect in the treatment of male rats in cardiac ischemia reperfusion model
پديدآورندگان :
جانبخش پريا گروه علوم مولكولي و سلولي، دانشكده علوم و فناوري پيشرفته، واحد علوم پزشكي تهران، دانشگاه آزاد اسلامي، تهران، ايران , باريكرو نوشين گروه علوم مولكولي و سلولي، دانشكده علوم و فناوري پيشرفته، واحد علوم پزشكي تهران، دانشگاه آزاد اسلامي، تهران، ايران
كليدواژه :
سلول هاي بنيادي مزانشيمي , مغز استخوان , غشاي آمنيوتيك , ايسكميك قلب مجدد , موش صحرايي نر ويستار
عنوان كنفرانس :
دومين همايش ملي كشت سلول و بافت ايران
چكيده فارسي :
طبق گزارش سازمان جهاني بهداشت(WHO (، ساالنه حدود 4 ميليون نفر بر اثر بيماري ايسكميك قلب (IHD( جان خود را از دست مي دهند. با استفاده از سلول هاي بنيادي مزانشيمي، اميد علمي جايگزين بافت هاي مرده و التيام بخش هاي آسيب ديده قلب است .سلولهاي بنيادي مزانشيمي از منبع غشاي آمنيوتيك و مغز استخوان انسان خريداري و ماركرهاي سطحي آنها با فلوسايتومتري تعيين شد. سپس به استئوبالست و آديپوسيت و پس از افزودن محيط چانگ به كارديوميوسيت تمايز داده شدند. بيان ژنهاي -2MEF و 2.5NKX با تكنيكهاي PCR و Real PCR Timeبررسي شد. القاي ايسكمي خونرساني مجدد با بستن وريد LAD در 40 موش صحرايي نر نژاد ويستار انجام شد. موش ها به 4 گروه شامل 10 حيوان شامل شم، نارسايي قلبي (HF (به عنوان گروه كنترل، +HF hAMSCs، BMMSCs +HFتقسيم شدند. اكوكارديوگرافي 2 و 4 هفته پس از القاي ايسكميك انجام شد و بيان VEGF در بافت قلب موشها با روش ايمونوهيستوشيمي بررسي شد. با توجه به نتايج و PCR Time Real وPCR ، سلولهاي بنيادي مزانشيمي، منبع غشاي آمنيوتيك و مغز استخوان قادر به تمايز به كارديوميوسيتها هستند. افزايش قابل توجهي در تمايز سلول هاي بنيادي مزانشيمي غشاي آمنيوتيك به كارديوميوسيت در مقايسه با ساير گروه هاي درماني مشاهده شد. سپس در داخل بدن، اكوكارديوگرافي پس از القاي ايسكمي- خونرساني مجدد، افزايش فاكتورهايEF ، FSو SV در گروه هاي درماني نسبت به گروه كنترل انجام مي شود .( P05/0 (همچنين، با روش ايمونوهيستوشيمي، نتايج نشان داد كه بيان VEGF در گروه تيمار سلولهاي بنيادي مزانشيمي غشاي آمنيوتيك نسبت به گروه سلولهاي بنيادي مزانشيمي مغز استخوان افزايش يافته است .( P05/0 (به طور كلي، پيوند سلول هاي بنيادي مزانشيمي به طور قابل توجهي خواص عملكردي و پاتوفيزيولوژيكي قلب موش ها را بهبود بخشيده است. همچنين با توجه به نتايج بهدستآمده، از سلولهاي بنيادي مزانشيمي غشاي آمنيوتيك براي تمايز به سلولهاي عضالني قلب استفاده ميشود و استفاده از سلول درماني ارزش بيشتري دارد.
چكيده لاتين :
According to the World Health Organization (WHO), about 4 million people die annually of ischemic heart disease (IHD). By using mesenchymal stem cells, scientific hope to replace the dead tissues and heal the damaged parts of the heart. Mesenchymal stem cells from the source of human amniotic membrane and bone marrow were purchased, and their surface markers were determined by flow cytometry. Then, they were differentiated into osteoblast and adipocyte, and after adding Chang s medium, they differentiated into cardiomyocyte. Expression of MEF-2 and NKX2.5 genes were investigated by PCR and Real Time PCR techniques. Induction of reperfusion ischemia was performed by LAD vein ligation in 40 male Wistar rats. Rats were divided into 4 groups including 10 animals including sham, heart failure (HF) as control group, HF+ hAMSCs, HF+ BMMSCs. Echocardiography was performed 2 and 4 weeks after the induction of ischemic and the expression of VEGF in the heart tissue of rats was investigated by immunohistochemically technique. According to the results and Real Time PCR and PCR, mesenchymal stem cells, source of amniotic membrane and bone marrow are able to differentiate into cardiomyocytes. There was a significant increase in amniotic membrane mesenchymal stem cells differentiating into cardiomyocyte compared to another treatment group. Then, in the in vivo, echocardiography are examined after induce of ischemia_x0002_reperfusion, EF, FS, and SV factors increased in the treatment groups compared to the control group (P