شماره ركورد كنفرانس :
5378
عنوان مقاله :
مطالعه تطبيقي عنصر مشترك مكان در فيلمهاي سينمايي تك لوكيشن(فضاي بسته) (نمونه پژوهي: فيلمهاي دوازده مرد خشمگين، طناب، ملك الموت، پنجره عقبي، امتحان)
عنوان به زبان ديگر :
A comparative study of the common element of location in single location movies (closed space) (Study example: Twelve Angry Men, Tanab, Malek Alamut, Rear Window, Exam)
پديدآورندگان :
مرادي رقيه a.roghayeh.moradi@gmail.com گروه معماري، واحد تبريز، دانشگاه آزاد اسلامي، تبريز، ايران , جمالي سيروس siroos.jamali77@gmail.com گروه معماري، واحد تبريز، دانشگاه آزاد اسلامي، تبريز، ايران
كليدواژه :
سينما , عنصر مشترك مكان , معماري , مكان
عنوان كنفرانس :
هفتمين همايش افق هاي نوين در مهندسي عمران، معماري و شهرسازي
چكيده فارسي :
در سالهاي اخير نزديكي روزافزون دو رشته هنري معماري و سينما كه از خصوصيات و تأثيرات دوسويه يكديگر كاملا آگاهاند به يك مبحث جدي آكادميك تبديل شده است. سينما به عنوان يك رسانه پرمخاطب و ابزار بياني تأثيرگذار، از طريق بازنمايي يك مكان معماري سهم مهمي را در خلق معنا، برقراي ارتباط حسي با مخاطب، بيان روايت و شخصيتپردازي بر عهده دارد. اما آنچه در سينماي ايران مورد غفلت قرار گرفته است نظريهپردازي دقيق در رابطه با تعامل ميانرشتهاي ميان اين دو حوزه و راهكارهاي بهرهگيري از ظرفيتهاي مديوم معماري در راستاي تجلي معنا در فضاي حاكم بر فيلم است. هدف اين پژوهش، تفكيك و يافتن عنصر مشترك مكانهاي موجود در فيلمهاي سينمايي لوكيشن بسته و تفكيك آنها و نتيجهگيري در مورد تاثير مكان و نامكان بر فرد و نحوه واكنش فرد به آنها و يافتن روح مكان و پي بردن به آنها است. مطالعه حاضر پژوهشي نظري با رويكردي كيفي است كه راهبرد اصلي آن شيوه تفسيري با تحليل نشانهشناختي بصري است. روش گردآوري دادهها كتابخانهاي و آرشيوي؛ ابزار تحليل كتاب، فيلم و عكس؛ و نوع يافتهها توصيفي-تحليلي است. ايــن پژوهــش بــر آن بــود تــا عنصر مشترك مكان را در فيلم هاي سينماي تك لوكيشن(فضاي بسته) يافته و كنش و حس تعيلق بينندگان را نسبت به مكان را تبيين كند. فيلم سينمايي مكان را با نگاهي شهودي و بيواسطه، آنگونه كه هست بر ما ظاهر ميسازد، اين نگاه بيواسطه و آشنايي زدايي شده از هرگونــه عادت، اســاس كار فيلم سينمايي ميباشــد، اما مــكان در فيلمهاي سينمايي مورد تحليل، به شكل نامكان ضرورت مييابد و يا در طي فرايندي، مكان به نامكان تبديل ميشود. خيلي از مفاهيم دردناك را در قالب يك مكان كوچكتر(محدود)، راحتتر درك ميكني و بهتر متوجه ميشوي حقيقت هستي چيست.