شماره ركورد كنفرانس :
5381
عنوان مقاله :
كاوش نجات بخشي گورستان ولم بهشهر در حاشيه ي سد گلورد نكا، مازندران
پديدآورندگان :
عباس نژاد سرستي رحمت r.abbasnejad@umz.ac.ir دانشگاه مازندران
عنوان كنفرانس :
بيستمين همايش سالانه باستان شناسي ايران
چكيده فارسي :
سد گِلوَرد و محوطهي وِلِم در منطقهي هزارجريب و در 45 كيلومتري جنوب شهرستانهاي نكا و بهشهر در كنار رودخانهي مهراون رود و در ارتفاعي بين 800 تا 900 متر از سطح دريا واقع شدهاند. در جريان جادهسازي در آبانماه 1399 بهمنظور برقراري ارتباط بين دو روستاي رودبار و ولم (شكل 1) كه از تعهدات عوامل اجرايي سد بوده، تيغهي بولدوزر به بخشي از يك محوطهي گورستاني برخورد كرد. اداره كل ميراث فرهنگي، گردشگري و صنايع-دستي مازندران، عمليات راهسازي را متوقف و مكاتبات و برنامهريزيهاي اداري و اجرايي در راستاي آغاز كاوش نجاتبخشي محوطه انجام گرفت. اين قسمت از منطقهي هزارجريب كه در بخش ميانبند جبههي شمالي البرز مركزي واقع شده، مورد بررسي و شناسايي نظاممند و هدفمند باستانشناسي قرار نگرفته و برنامهي احداث سد ميتوانست آغازي جدي بر انجام مطالعات اصولي و جامع علمي در آن باشد كه شوربختانه چنين نشد، بنابراين، برنامهي كاوش نجاتبخشي ولم، نخستين كار پژوهشي ميداني و كاوش در اين منطقهي بسيار مهم به شمار ميرود. پيشنهاد طرح كاوش نجاتبخشي در آذرماه 1399 از طريق دانشگاه مازندران به اداره كل مذكور و از آن طريق نيز به پژوهشگاه ميراث فرهنگي و گردشگري ارسال شد. به دليل طولاني شدن روند توافق و امضاي قرارداد بين شركت مذكور و پژوهشگاه، مجوز كاوش نيز با تأخير و به شمارهي 40010289 در تاريخ 16/02/1400 براي شروع كار از 01/03/1400 و پايان كار در تاريخ 13/04/1400 صادر گرديد. از سوي ديگر، به استناد مادهي 24 آئيننامه ي ارجاع كار به مشاوران موضوع بند هـ مادهي 29 قانون مناقصات و بند 7 مادهي 28 آئيننامهي مالي معاملاتي پژوهشگاه ميراث فرهنگي و گردشگري، قرارداد بين دانشگاه و پژوهشگاه با موضوع انجام «طرح پژوهشي باستانشناسي كاوش محوطهي گورستان ولم بهشهر در حريم سد گلورد نكا مازندران» به شمارهي 40030296 در تاريخ 26/02/1400 منعقد گرديد و نگارنده بهعنوان مجري برنامه، تعيين شد. به دليل گستردگي آثار، تعدد گورها، بارندگيها، تأخير در انجام تعهدات مالي و شرايط حاكم ناشي از شيوع ويروس كرونا، مجوز كاوش در دو نوبت يكماههي ديگر تمديد شد. محدودهي اصلي اين محوطه كه بر اساس بررسي مقدماتي حدود 2 هكتار است، بهطورجدي، آسيب ديده و موقعيت و بقاياي گورها در ديوارههاي ايجادشده بهوسيله تيغهي بولدوزر، قابل شناسايي بوده است. اين بخش، در اولويت اصلي برنامهي كاوش نجاتبخشي قرار گرفت . اساساً پيشنهاد برنامهي پژوهشي حاضر بر مبناي همين تخريب و لطمه به ميراث فرهنگي تدوين شده است. طبعاً دو بخش ديگر، در ادامهي كار و در برنامههاي جداگانهاي بايد مورد كاوش نجاتبخشي قرار گيرند. شواهد سطحي و بقاياي ناشي از تخريب محوطه بيانگر انتساب اين گورستان به دورههاي آهن III و IV و دوران اشكاني بوده است. اجراي دقيق و سريع برنامهي كاوش نجاتبخشي، ارائهي گاهنگاري نسبي و دقيق قبور محوطهي گورستاني ولم و بهرهبرداري از آنها در برنامههاي پژوهشي منطقه، بهرهگيري از نتايج مطالعات آركئومغناطيس بهمنظور تسريع و دقت در كشف و كاوش گورها و بسترسازي براي انجام پژوهشهاي انسانشناسي فيزيكي، دياناي، مولكولي و ژنتيك بهمنظور بهرهگيري از روشهاي تحليل و تفسير علمي و تخصصي، در زمرهي مهمترين هدفهاي اين كاوش بودهاند (عباسنژاد سرستي 1400).