شماره ركورد كنفرانس :
5388
عنوان مقاله :
اهداف حفظ يا تغيير طرحواره براساس نظريّهي رشد شناختي ژانپياژه در مجموعهداستان مثل همه عصرها اثر زويا پيرزاد
پديدآورندگان :
لطيفنژاد رودسري فرّخ farre.latif@yahoo.com, دانشگاه فردوسي مشهد
كليدواژه :
ژانپياژه , زويا پيرزاد , انطباق , برونسازي , درونسازي , طرحواره , تعادل شناختي.
عنوان كنفرانس :
همايش نقد و نظريه ادبي
چكيده فارسي :
در پژوهش حاضر فرايند انطباق در مجموعهداستان مثل همه عصرها اثر زويا پيرزاد بررسي ميشود تا ثابت شود كه نويسنده چگونه تكرار و تغيير طرحواره را عامل رشد يا انحطاط افراد ميداند. انطباق ساختن طرحواره از طريق تعامل مستقيم با محيط است كه ازطريق درونسازي و برونسازي صورت ميگيرد. هر شخص با درونسازي، تجارب جديد خود را برحسب طرحوارههاي موجود تعبير ميكند و در فرايند برونسازي براي درك محيط، طرحوارههاي موجود را تغيير ميدهد. آنگاه طرحوارههاي پيشين و جديد را طيّ فرايند بازآرايي سازماندهي ميكند تا نظام شناختي منسجمي بسازد و به تعادل شناختي دست يابد. تحقيق حاضر درپي پاسخ اين سؤالات است كه نحوهي استفادهي پيرزاد از دو فرايند درونسازي و برونسازي در مجموعهداستان مثل همه عصرها چگونه است و چه عواملي باعث حفظ يا تغيير طرحواره در داستانهاي مجموعهي مذكور ميشوند. ديگر اينكه سازماندهي اطّلاعات و نتيجهگيري از روايات براي رسيدن به تعادل شناختي در مجموعهداستان فوق به عهدهي شخصيّت داستاني است يا خوانندهي داستان. يافتهها نشان ميدهد كه نويسنده از دو روش درونسازي و برونسازي بهطور جداگانه و تركيبي استفاده ميكند و گاه با درونسازي مكرّر طرحوارههاي پايايي ميسازد كه پس از مدّتها بر اثر يك حادثهي ناگهاني تغيير ميكنند. عوامل حفظ طرحواره پاسداري از سنّتها، خاطرات و ارزشهاست و عواملي نظير تغيير موقعيّت سنّي، تغيير نقشهاي اجتماعي، ناكارآمدي طرحوارههاي سنّتي، بيدارشدن حس مسئوليّت اجتماعي باعث تغيير طرحواره ميشوند. در اين داستانها خواننده با بازآرايي طرحوارههاي پيشين و جديد به سازماندهي اطّلاعات و نتيجهگيري ميپردازد و به تعادل شناختي ميرسد.