شماره ركورد كنفرانس :
5388
عنوان مقاله :
بررسي تطبيقي دگرگوني معرفتشناختي قهرمان و ضدقهرمان در فيلم جادهاي «قصر شيرين» و «سگباز» با تكيه بر نظريهي «الگوي سفر» جوزف كمپبل و كريستوفر وگلر
پديدآورندگان :
داودي مريم maryamedavoudi@gmail.com دانشگاه تربيت مدرس تهران , حجازي نصرت maryamedavoudi@gmail.com دانشگاه تربيت مدرس تهران
كليدواژه :
قصر شيرين , سگباز (داگمَن) , جوزف كمپبل , كريستوفر وُگلر , اسطورهي قهرمان.
عنوان كنفرانس :
همايش نقد و نظريه ادبي
چكيده فارسي :
يكي از رويكردهاي اسطورهاي در عرصهي ادبيات و هنر، اسطورهي قهرمان است كه در آثار بسياري از اسطورهشناسان از جمله ميرچا الياده، كارل گوستاو يونگ، جوزف كمپبل و … ديده ميشود. در اين مقاله سعي بر اين است كه دگرگوني معرفتشناختي قهرمان در فيلم جادهاي «قصرشيرين» و نيز فيلم ايتاليايي «سگباز»، براساس «الگوي سفر قهرمان» كمپبل و همچنين «سفر قهرمان/سفر نويسنده» كريستوفر وگلر مورد بررسي قرار گيرد. سوال اينجاست كه چگونه دگرگوني معرفتشناختي مسافر-قهرمان در ادبيات نمايشي-سينمايي و بهويژه در دو فيلم مزبور حاصل ميشود؟ بهنظر ميرسد كه شخصيت اصلي در هر داستان در گذر از هر مرحله دستخوش تغييراتي از جنس معرفتشناختي ميشود و همانطور كه كمپبل در كتاب «قهرمان هزارچهره» خود بيان كرده است، قهرمان از دنياي عادي پا در دنياي ويژهاي ميگذارد و با عبور از موانع، آزمونها، دشمنان، آزمون بزرگ و … با تجديد حيات دوباره به دنياي عادي خويش بازميگردد. نتايج حاكي از آن است كه در هر دو فيلم، مواضع قهرمان بهدنبال سفر و گذار از سه مرحلهي «جدايي»، «تشرّف» و «بازگشت»، با چالش و دگرگونيهاي عميق هستيشناختي روبهرو ميشود، بهگونهاي كه در فيلم قصرشيرين، جلال، «ضدقهرمان» و قاتلي كه خانوادهي خود را ترك كرده، بهواسطهي سفر، تبديل به «قهرماني» ميشود كه به حيوانِ مانده در مسير جاده رحم ميكند. درحاليكه تحوّل معرفتشناختي براي قهرمان سگباز بهگونهاي است كه شاهد استحالهي او از فردي دلرحم نسبتبه حيوانات، به قاتلي وحشتناك هستيم.